مرگ لوئیجی تراستولی (بخش چهارم)
فعالیت نمادین جمعی حال میتوانیم منابع شفاهی را بررسی کنیم. روایتهای کادر و مقامات حزب دربارۀ زمان و زمینه عموماً دقیق است و بهطرز قابلفهمی همان فحوای دفاعیۀ مقامات را انعکاس میدهد. آمبروجو فیلیپونی: [یادم هست] حمله و اقدامات پلیس را که [ماریو] اسکلبا[۱] [وزیر کشور شهیر] سازمان...
مرگ لوئیجی تراستولی (بخش سوم)
هرچه اسناد قضایی را بیشتر میخوانیم، میفهمیم که چگونه دادستان منطقه بهتدریج روایت پلیس را، که در گزارشهای اولیۀ روزنامهها شرح داده شد، درونی کرد. نخستین گزینشِ شاهدها چندان بیطرف نبود: پلیس، کارمندان دفتری (که در آن زمان اغلب غیراتحادیهای بودند)، کارمندان دولتی که از پنجرههای ا...
مرگ لوئیجی تراستولی (بخش دوم)
متنی تقریباً یکسان در کوریره دلا سیرا، مهمترین روزنامۀ آن زمان ایتالیا، منتشر شد: یا دو روزنامه از یک خبرنگار استفاده کرده بودند یا هر دو یک آگهیِ یکسان از سوی پلیس دریافت کرده بودند. مطبوعات حامی حکومت حاکی از این بود که انبوهی از «دستهای» بیگناه آلت دست سردستههای بیمروت قرار ...
مرگ لوئیجی تراستولی (بخش اول)
خاطره و واقعیت والتر بنیامین گفت: «واقعۀ تجربهشده در هر سطحی محدودیت دارد و محصور در حوزهای از تجربه است؛ اما واقعۀ یادآوریشده نامحدود است، به این دلیل که [واقعۀ یادآوریشده] فقط کلیدی است برای همۀ چیزهایی که قبل و بعد آن رخ داده است».(۱) در تاریخ ۱۷مارس۱۹۴۹، زمانی که کارگران از ک...
تاریخزندگیهای خانوادگی؛ کار مخاطرهآمیزِ مشترک (بخش دوم)
علیرغم موضع درونی من، احساس میکنم عینیتی که رویکردهای بیرونی با آن تحقیق میکنند، کاملاً کنار گذاشته نشد. تمایزاتی که مرا از مادرم جدا میکرد تفاوتهای فرهنگی و نسلی بود. از لحاظ نسلی، مادرم یک ژاپنی است که شهروند آمریکاست و من یک آمریکاییِ ژاپنیتبار هستم. از لحاظ زمانی، تفاوت نسلی...
تاریخزندگیهای خانوادگی؛ کار مخاطرهآمیزِ مشترک (بخش اول)
آکمی کیکومورا آکمی کیکومورا در دانشگاه یوسیالاِی[۱] و کالیفرنیای جنوبی تدریس کرده، در تلویزیون و فیلمها ظاهر شده و داستانهای کوتاه منتشر کرده است. این مقاله از نشریۀ اورال هیستوری ریویو، ۱۹۸۶، جلد ۱۴، صص ۱ تا ۷، و با اجازۀ انجمن تاریخ شفاهی بازنشر داده شده است. بهعنوان یک انس...