برای ما بارها پیش آمده که میخواستیم از یک مقاله، کتاب و یا حتی یک جزوۀ درسی خلاصهنویسی کنیم. اما تاکنون برای ما این سوال پیش آمده که این کار چه قواعد و نکاتی میتواند داشته باشد؟ خلاصهنویسی یا مرورنویسی خود مهارتی است که با تمرین میتوان آن را فرا گرفت و با رعایت اصول و نکات آن به فردی حرفهای و باتجربه در این زمینه بدل گردید. در زیر نکاتی از کتاب «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟» اثر برد هوپر آورده شده که به شما در کسب مهارت مرورنویسی کمک شایانی خواهد نمود.
تفاوت مرور و نقد
مرور با نقد تفاوت دارد. برخی تصور میکنند که این دو یکی هستند اما در واقع اینگونه نیست.
مرور کلیتر و فراگیرتر است و به اندازۀ نقد دربارۀ مسئله مشخصی نیست. مرور نوعی برانداز کردن است، یعنی به اشتراک گذاشتن برداشتهای اولیه از یک متن؛ اما نقد کانونی مشخص دارد. برای مثال تمرکز بر روی یک ویژگی، خصوصیت و یا مشخصه.
مسئله دیگر، مرور ارزیابیِ چیزی جدید در بازار است. مثلاً کتابی که بهتازگی منتشر شده یا قرار است بهزودی منتشر شود. نقد اما نگاهی سنجیده و کاملاً متمرکز بر یک کتابی است که چندین سالِ قبل جدید بوده. صحبت در موردِ چیزی جدید که مردم هم بهزودی راجع به آن سخن خواهند گفت در نقد مطرح نیست. مرورها همچون اعلامیه عناوین جدید هستند. مرورها قبل و کموبیش بلافاصله بعد از انتشار یک کتاب پدیدار میشوند و مقداری سلیقۀ ویراستاری مرورنویس نیز به آن افزوده میشود.
طول مرورنویسیمان چقدر باشد؟
یک مرور، سخنی کلی دربارۀ حیطۀ کلی کتاب برای خواننده کتاب فراهم میکند. یعنی یک نقشۀ کلی. ولی این بدین معنا نیست که سراسر قلمرو یک کتاب بایستی در مرورنویسی گنجانده شود و مرورِ ما بسیار طولانی باشد بلکه بایستی حدومرز کامل حیطۀ کتاب را مشخص نماید حتی اگر مرور ما بسیار کوتاه باشد.
جامعۀ هدف ما در مرورنویسی
۳دستۀ عمده جزء جامعۀ هدف ما در مرورنویسی بهشمار میروند:
۱-کتابداران در کتابخانهها که جهت سفارش کتابهای تازه منتشر شده و پیبردن به محتوای این کتابها میتوانند از این مرورها استفاده کنند.
۲-کتابفروشیها که مسئولان خریدشان بایستی از انتشار قریبالوقوع کتابهای مطرح خبردار باشند تا بتوانند در اسرع وقت آن کتاب را در قفسههای خود بگذارند.
۳-خوانندگان کتاب که همواره پیگیرند که کتابهای جدید چه محتوا و موضوعی را دارد.
در کل ۲نوع مرور وجود دارد: یکی آنهایی که قبل از انتشار یک کتاب پدیدار میشوند و اطلاعاتی مهم را به کتابفروشان و کتابداران میدهند تا برای سفارش و خرید، آنها را مدنظر داشته باشند و یک نوع مرور، زمانِ انتشار یا بعد از انتشار است تا جماعتِ کتابخوان را از کتابهای جدید آگاه سازند که کتاب مذکور منتشر شده و آمادۀ استفاده عمومی در کتابفروشی یا کتابخانه است.
قانون مرور
در هر مرورنویسی اعم از کوتاه یا بلند، بایستی به ۲سوال پاسخ داده بشود:
۱)کتاب در مورد چیست؟
۲)تا چه حد خوب است؟
این دو نکته یا دو سوال از اصول ثابت در مرورنویسی و شاید مهمترین اصول مرورنویسی بهشمار میروند که همواره بایستی به آنها توجه شود. اینکه چه فضایی به هر یک از این دو بخش اطلاق گردد به خودِ مرورنویس بستگی دارد. اکثر مرورنویسان به سوال اول توجه بیشتری میکنند. پاسخ به سوال اول شاید برای کتابداران و کتابخوانان بیشترین اهمیت را داشته باشد؛ پاسخ به سوال دوم آسانتر از پاسخ به سوال اول است و میشود کیفیت کتاب را با واژگانی اندک بیان کرد.
تخصص و موضوع کتاب
در کتابهای غیرداستانی اگر نمیتوانید بعد از فصل اول به موضوعی که نویسنده به دنبال آن است پی ببرید و آن را درک نمیکنید، ۲حالت وجود دارد: یا کتاب فراتر از حیطۀ مرجعیت و آشنایی شماست و بایستی کتاب را فوراً زمین بگذارید تا یک مرورنویس آشنا به موضوع کار را بهدست گیرد؛ یا آشناییِ مناسبی با موضوع دارید اما بازهم تا پایان فصل اول، منظور نویسنده را متوجه نمیشوید و آنگاه بازهم باید کتاب را بر زمین بگذارید. در حقیقت کیفیت آن کتاب اصلاً خوب نیست و آنقدر بد است که کسی نمیتواند برای آن مرور بنویسد.
تجربه
در مرورنویسی کتاب برای اینکه یک مرورنویسِ موفق باشید بایستی کتاب زیاد بخوانید. در رمانها همانطور که بدون تجربهای گسترده در رمانخوانی نمیتوانید رماننویس خوبی شوید، بدون تجربۀ، مرورنویس خوبی هم نمیتوانید باشید و چیزی بیشتر از صورت ظاهری رمان را نمیفهمید.
مرور کتاب چه محتوایی دارد؟
شخصیتها، پیرنگ، مضمون، زمینه و سبک، پنج عنصر اصلی داستاناند.
-شخصیتها همان کاراکترهای رماناند.
-پیرنگ خط داستان رمان است.
-تعریف و شرحِ پیرنگ چیزی است که میتوان آن را مضمون رمان دانست.
-زمینه رمان، زمان و مکانی است که کنش داستان در آن اتفاق میافتد.
-سبک مسئلهای شخصی و ذهنی است و فرارترین ویژگی در ارزیابی یک رمان.
مرورنویسان معمولاً یکی از دو سبکِ ساده یا پیچیده را انتخاب میکنند. یا بصورت صریح و به مثابه جادهای صاف منظورِ نویسنده را بیان میکنند یا همانند جادهای ناهموار بیان میکنند که سبب تقویت عکسالعمل خواننده به نثر نویسنده میشود.
اگر مرورنویس مخالف سبک نویسندهای هست و بیم آن میرود که مخالفت خود را با سبک این نویسنده، در مرورش بیاورد، بهتر است آن کتاب را کنار بگذارد و مرورنویسی آن را به شخص دیگری محول کند. اما در واقع یک مرورنویس خوب پذیرای همه نوع سبکی است.
ویژگیهای مرور و مرورنویسِ خوب
۱)سرزنده باشد: اگر متن مرور یک کتاب خستهکننده باشد، هم خواننده به خواندنِ کامل مرور ترغیب نمیگردد و هم ممکن است موجب بیعلاقگی خواننده به خودِ کتاب شود؛ حتی اگر مرور مثبتی از کتاب صورت گرفته باشد. متن مرور و متن کتاب بایستی هملحن و متناسب با همدیگر باشد.
۲)جدی باشید: مرور با طعنه و بذلهگویی نوشته نشود. جدی بودن تضادی با مورد اول یعنی سرزندگی ندارد. مرورنویس بایستی واژگان پرانرژی برگزیند و جملات قوی، نیرومند و سرزنده خلق کند و در عین جدیت ملالآور نباشد. لحن تمسخرآمیز به هیچ عنوان توصیه نمیشود؛ فقط در شرایطی که کتاب واقعاً بد است قابل بخشایش میباشد آنهم به آن دلیل که تمسخر کمترین کوبندگی را دارد. اما بازهم تکرار میشود که لحن تمسخرآمیز توصیه نمیشود.
۳)تحقیر ممنوع: در هیچ مروری جایی برای تحقیر نیست.
۴)ورود افراد خجالتی ممنوع: بدتر از تحقیر، مرورنویسی است که خجالتی است و از دنیا میترسد و حتی از آن احساس خطر مینماید. چنین افرادی اگر وارد مرورنویسی شوند، احساسات خود را در متنشان پیاده میکنند و ممکن است موضع منفی نسبت به کتاب، بدون دلایل موجه بگیرند.
۵)لطفاً سخنرانی نکنید: مرورنویسان از بیانِ سخنرانیوار بایستی خودداری نمایند و در مورد همهچیز عقیده شخصیشان را ابراز ننمایند. کلاً تحقیر نکنید، سخنرانی نکنید، دادوبیداد هم نکنید. نوشتن آسان و روان بهترین راه است.
۶)مسئله سیب و پرتغال: در مرورنویسی، کتاب بایستی با کتابهای همردۀ خودش مورد قضاوت قرار گیرد. سیب با سیب مقایسه شود و پرتغال با پرتغال و این بدیهی است.
۷)دوستداشتنی بودن یا نبودن شخصیتاصلی: کافی است شخصیت اصلی را صرافاً بفهمید، حال چه از او خوشتان بیاید یا نه. اگر شخصیت اصلی را بفهمید، قطعاً شخصیتهایی در رمان خواهند بود که از آنها خوشتان بیاید. پس از روی سلیقۀ شخصی بر خوب یا بد بودن یک رمان قضاوت نکنید.
۸)از مرور منفی خودداری کنید: گرچه میتوان به نویسنده انتقاد نمود اما مرورنویسان باید از مرور منفی دوری کنند؛ یعنی در مرور خود نباید بگویند که کتاب اصلاً خوب نیست و نباید توجهی به آن کرد، آن را خواند یا برای کتابخانه خرید.
۹) گزافنویسی ممنوع: به بیان دیگر سخن پرطمطراق ممنوع. شما قرار نیست با مرورتان وارد رقابت با کتاب تحت بررسی شوید. شما قرار است توجهها را به سمت کتاب ببرید نه به سمت مرورنویسی خودتان.
۱۰)دستودلبازی: مرورنویس باید ذهنی باز و پذیرا داشته باشد.
۱۱)انتقادی باشید، اما نه تندخو: مسائل شخصی مرورنویس نباید در مرور نقش داشته باشد. مرور جایی نیست که مرورنویس نظرات شخصی و مغرضانه خود در مورد کتاب، شخصیت و شهرت نویسنده و یا حتی موضوع مورد نظر به خوردِ خواننده بدهد. پذیرای چیزی باشید که مردم میخواهند دربارۀ آن بنویسند و پذیرای شیوهای که مردم میخواهند آنطور بنویسند؛ به موضوعاتی نیز که سبب پریشانی و ناراحتی اعصابتان میشود ورود نکنید.
موفقیت در مرورنویسی
به کسی که به نوشتن مرور علاقه دارد آدمِ کتاب میگویند. آدم کتاب باید یاد بگیرد چگونه با نگرشی انتقادی به خواندن کتابها بپردازد.
مرورِ کتابهای زیادی را بخوانید. کتابهای جدید که سروصدای زیادی را بهپا کردهاند بخوانید و تمامی مرورهای مربوط به آنان را جمعآوری نمایید و پس از خواندن کتاب، واکنش خودتان را با مرورهای آن کتاب مقایسه نمایید یا بالعکس در ابتدا تمامی مرورها را بخوانید و سپس شروع به مطالعۀ کتاب کنید و دنبال نکاتی در کتاب باشید که مرورنویسان به آن اشاره کردهاند.
شروع کار
معمولاً کار مرور را با مرور کوتاه یعنی حدود ۱۷۵کلمهای آغاز کنید. در این ۱۷۵ کلمه بایستی به آن ۲سوال مهم پاسخ دهید که این کتاب در چه مورد است؟ و چقدر خوب است؟
مرور کامل
بعد از چند مرور ۱۷۵ کلمهای، به سراغ مرور کامل ۵۰۰ کلمهای بروید. بلندای متوسط مرورنویسی معمولاً ۵۰۰ کلمه است.
درگیر جزییات نشوید
یک مرورنویس میتواند عقب بایستد و جنگل را ببیند و هم میتواند جلو برود و تکتک درختها را مشاهده نماید(اما نباید دورنمای جنگل را فراموش کند). یک مرورنویس خوب حتی در یک مرور بلندِ ۵۰۰کلمهای نباید چنان درگیرِ جزییات شود که از ارائه نمای کلی باز بماند. در نهایت، تاثیرگذاری کل جنگل مهمتر از مزایا و معایب هر تک درخت است.
سبک نوشتاری
از برخی الفاظ در مرورنویسی استفاده نکنید. مثلاً لفظ «خوشنوشت»یا «خواندنی» چون ابهام ایجاد میکنند. مثلاً در لفظ خوشنوشت، سبک نوشتار مناسب است یا شخصیتسازی خوب یا ساختار زیبا؟ یا در لفط خواندنی، نوع فونتش مناسب است یا متنش جالب توجه است؟
نکته دیگر آن است که برای داستانها با زمانِ حال مرور بنویسید، چون هیچگاه اتفاق نیفتاده است اما برای روایت غیرداستانی از زمانِ گذشته استفاده کنید چون واقعاً اتفاق افتاده، اما فقط یکبار و آن هم در گذشته.
محمد نصرتی
منبع:
برد، هوپر(۱۹۶۶-م).چگونه مرور کتاب بنویسیم؟.ترجمه علیرضا شفیعینسب.تهران.نشر ترجمان علوم انسانی
ثبت ديدگاه