اولین جلسهای که برای بحث دربارۀ رئیسجمهور بعدی تشکیل شد همین جلسه هفتم تیر بود که منفجر شد. لذا در آن جلسه آقای بهشتی صحبت کردند و جلسه بنا بود دربارۀ مسائل اقتصادی باشد. ایشان گفتند: «نه. این را عوض میکنیم. موضوع را برای بعد میگذاریم. جلسه موضوع مهمتری دارد و این مسئله کسی است که باید برای ریاستجمهوری بعدی کاندیدا کنیم». طبق قانون اساسی پنجاه روز بیشتر فرصت نبود. باید پنجاه روز دیگر انتخابات برگزار میشد. رئیسجمهور بعدی انتخاب میشد. حزب هم باید کار خودش را انجام میداد. کاندیدا معرفی میکرد. کار تبلیغاتی صورت میگرفت، که کار انجام شود. آقای بهشتی گفتند ما موضوع را عوض میکنیم و دربارۀ رئیسجمهور بعدی صحبت میکنیم و شروع کردند به بیان معیارها. گفتند که رئیسجمهور بعدی باید کسی باشد که نوکر آمریکا نباشد؛ متعبد به اسلام باشد؛ متعهد باشد؛ پیرو ولایت فقیه باشد. همین جملۀ «طرفدار آمریکا یا نوکر آمریکا نباشد» را که گفتند (من در جلسه بودم) جلسه منفجر شد. بنابراین اولین جلسۀ رسمی در حضور مسئولین و اعضای حزب، که باید دربارۀ این موضوع بحث میشد، همین جلسه بود. تا قبل از آن اصلاً مشکلات اجازه نداده بود که این بحث صورت بگیرد. این جلسه هم با همین دسیسۀ منافقین منفجر شد. البته آن انفجار و آن شهادتها قضیه را مقداری یکطرفهتر کرد و روشنتر کرد. انسجام را بیشتر کرد. منافقین که سرکوب شدند؛ گروهکهای طرفدار منافقین هم منزوی شدند. آن کسانی از نهضت آزادی، که از بنیصدر و منافقین طرفداری میکردند، آنها هم دیگر جرئت عرضاندام نداشتند. اینها مجموعاً باعث شد که راحتتر بشود انتخابات برگزار کرد و فرد موردنظر را در نظر گرفت. آقای رجایی برای ریاستجمهوری کاندیدا شد و رأی آورد و رئیسجمهور شد. کابینهای که آقای رجایی تشکیل داد، یک کابینۀ مطلوبِ آن زمان انقلاب و نظام و حزب جمهوری اسلامی بود و همۀ اینها به تأیید امام رسیده بود.
حجتالاسلام مسیح مهاجریزاده
عضو سابق حزب جمهوری اسلامی
مدیرمسئول اسبق روزنامۀ جمهوری اسلامی
ثبت ديدگاه