اولین سالگردِ تاسیس جهاد بود که ما رفتیم خدمت حضرت امام. من عضو شورای مرکزی جهاد بودم؛ آن دوستان دیگر گفتند شما گزارش بدهید.
من آمارها را با ترس و لرز می‌خواندم که چند کیلومتر راه روستایی، چقدر آب، چقدر برق‌رسانی، چه کارهایی در حوزه بهداشت و درمان و غیره صورت گرفته است. این‌ها را که می‌گفتم نگران بودم که نکند بیش‌تر از عملکرد واقعی جهاد باشد. آن‌موقع صداقت، گمنامی و کارِ چراغ‌خاموش خیلی رایج بود و برای گریز از ریا و مطرح نشدن، میان جهادگران مسابقه بود. این سطح از مراقبت حتی گاهی به حد افراط نیز می‌رسید و افراد در انعکاس فعالیت‌های خود به جامعه کوتاهی می‌کردند. در نتیجه ما به‌سختی آمارها را جمع می‌کردیم. آمارها را که خواندم امام گفتند: «چرا این کارهایی که جهاد کرده را به مردم نمی‌گویید».
یک سال گذشت و هیچ‌کس فرمایش امام را در ارائه آمار کارهای انجام شده عملی نکرد. سال دوم که خدمت امام رفتیم همین‌طور که داشتم آمارها را می‌خواندم – و آمار هم دیگر ده‌ها برابر شده بود و به گونه‌ای بود که مثلاً چند هزار کیلومتر راه روستایی و غیره – متوجه شدم که امام یک حالت نیمه‌برافروخته‌ای دارند. پس از پایان صحبت‌های من فرمودند: «مگر نگفتم این‌ها را به مردم بگویید؟ چند بار هم بگویید. مردم فراموش کارند.» و آن جمله معروف را گفتند: «وقتی مرغی یک تخم می‌گذارد این همه سروصدا می‌کند. آن‌وقت شما این همه کار کرده‌اید، هیچ نمی‌گویید.»

 

سردار علیرضا افشار
عضو اسبق شورای مرکزی جهاد سازندگی