در دانشگاه‌ صنعتی‌ دو جریان‌ اسلامی‌ و دو سازمان پدیدار شد:‌ یکی‌ جریانی که‌ به‌ امام‌ اعتقاد داشتند و ایشان را رهبر مبارزاتی خود می‌دانستند و جریانی‌ که‌ معتقد بودند سازمان‌ مجاهدین‌ باید رهبری‌ مبارزه‌ را برعهده‌ بگیرد. در دانشگاه‌ صنعتی این‌ افراد به‌تدریج‌ همدیگر را پیدا کردند و یک‌ تشکلی‌ تحت‌‌عنوان‌ سازمان‌ دانشجویان مسلمان‌ تأسیس‌ کردند. سازمان‌ دانشجویان‌ مسلمان یک‌ جریان‌ بود و انجمن‌ اسلامی‌ دانشجویان‌ جریانی دیگر. انجمن‌ همان‌ مجاهدین خلق و‌ افراد متأثر از تشکیلات ‌آنان‌، در دانشگاه‌ صنعتی، بود. سازمان‌ دانشجویان معتقد به‌ رهبری‌ مجاهدین‌ نبودند و امام‌ را رهبر و رأس‌ هرم‌ مبارزات‌ خود می‌دانستند. آقای‌ ابراهیم‌ اصغرزاده‌، من، مهدی‌ و محمد رحمتی‌، آقای‌ شیرزاد و شهید مؤذن صفایی‌، به‌همراه چند تن از دوستان‌ دیگر، سازمان‌ دانشجویان مسلمان را تشکیل‌ دادیم. اعضای انجمن دانشگاه‌ شکرانی‌، جواد قدیری‌، جواد شفاهی و مریم‌ رجوی بودند. این‌ها تفکراتشان‌ متفاوت‌ بود. بنابراین‌ یکی‌ بحث‌ قرائت‌ از ایدئولوژی بود‌ که‌ ما معتقد بودیم ایدئولوژی سازمان‌ مجاهدین‌ التقاطی‌ است‌. یکی‌ هم بحث‌ رهبری‌ مبارزات‌ بود که‌ ما معتقد بودیم‌ امام‌ در نوک‌ پیکان‌ مبارزه‌ هست‌ و باید باشد.

رضا سیف‌اللهی
فرمانده اسبق نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران