اصلاً دخالت جدی انصار حزب‌الله در به‌وجود‌آوردن ماجرای کوی انکارناپذیر است. در ابعاد فاجعه‌اش که به قطع و یقین آن‌ها بودند. هیچ‌کسِ دیگری نبود. من چون سال‌ها در کوی دانشگاه بودم می‌دانم که این راهپیمایی‌ها و تجمع‌ها، در کوی دانشگاه، چیز عادی‌ای است. اصلاً چیز معمولی است. چرا شد غیرمعمول؟ چون دوستان بزرگوار، وظیفۀ انقلابی تشخیص دادند و دخالت کردند توی آن موضوع. ریختند توی کوی دانشگاه. اتفاقات وحشتناکی را رقم زدند ها! من تازه فارغ‌التحصیل شده بودم، اما دوستان من هنوز بودند؛ و اتفاقاتی رخ داد که باعث سرافکندگی متدینان شد. نفر اول کنکور پزشکی، توی آن ماجرا، یک چشمش کور شد. بعداً هم هی دادگاه و دادگاه و دادگاه، تا اینکه نتیجۀ دادگاه را چاپ کردند و اروجعلی ببرزاده، سرباز نیروی انتظامی، به جرم سرقت ماشین ریش‌تراش، به فلان‌قدر حبس محکوم شد. کل ماجرا به اروجعلی ببرزاده تقلیل پیدا کرد. خیلی عجیب است ها! مسئول قضایی گفت که چون این حادثه در شب و فضای دودآلود اتفاق افتاده، ما نتوانستیم کسی را تشخیص بدهیم. در‌حالی‌که همه می‌دانستند که کی دخالت کرده و چه جوری دخالت کرده.
الان که از سال ۷۸ بیست سال می‌گذرد، همه صحبت از توطئۀ دشمن می‌کنند. اصلاً توطئۀ دشمن نیست. دلیلی ندارد خیلی چیزها را پیچیده و عجیب‌غریب ببینیم. یک کلمه بررسی نشد که دوستان انصار حزب‌الله و نیروهای محترم خودسرْ آنجا چه بلایی سر مردم آوردند.

 

سیدعبدالمجید رکنی

ورودی ۱۳۷۲دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران