این حرف را برای اولین بار میگویم: وقتی آمریکا مجبور شد شاه را بیرون کند، ما بنا داشتیم اطلاعیهای صادر کنیم و بگوییم آمریکاییها شاه را کشتند تا خودشان را از شر این فتنه آزاد کنند. اما در مقابل، امام ما را نهی کردند و فرمودند: «شما از کجا میدانید؟ شاید هم واقعاً به همان مریضی مرده و لطف خدا بوده است». این حرف نشان میدهد که امام دنبال ماجراجویی نبودند. ما نمیدانستیم که شاه را آمریکا کشته است یا نه. بنابراین اگر اطلاعیه میدادیم و مرگ شاه را به گردن آمریکا میانداختیم، این میشد ماجراجویی. وقتی امام میفرمایند که موضعگیری نکنید، یعنی ایشان دنبال حل بحران هستند. استرداد شاه که موضوع محوری ما بود، با مرگ او خاتمه پیدا کرد. امام اینگونه نبودند که بگویند: حالا که شاه مرده، فرکانس را عوض کنیم و مسئله دیگری را روی میز بگذاریم. به همین علت بود که پس از مرگ شاه، مسئلۀ گروگانها بهسمت حلوفصل رفت. چرا؟ چون اساس این حرکت برای برگرداندن شاه بود. وقتی شاهی در میان نیست، فقط یکسری مسائل فرعی میماند. مثل اینکه آمریکا از ما عذرخواهی کند، پولهای بلوکهشدۀ ما و تجهیزاتی که ما خریداری کرده بودیم را پس بدهد. اینها توسط مجلس نوشته شد.
رضا سیفاللهی
فرمانده اسبق نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران
ثبت ديدگاه