روشهای زندگینامهای[۱]
جوانا برنات
اگر این مقاله را چند سال پیش مینوشتم، کارم بسیار آسانتر بود. اما اکنون، در دهۀ اول قرن ۲۱، گنجاندن توسعات روشهای زندگینامهای در هشت هزار کلمه تقریباً نامکن است. آنچه قبلاً، جز برای مورخان شفاهیِ متعهد و جامعهشناسان بهخصوص و خود/زندگینامهنگاران[۲] و قومنگاران، حوزۀ کاریِ قابلاعتنایی نبود، اکنون گسترده شده و همواره خمیرمایۀ کار خلاقانه را تغییر و توسعه داده است، بهطوری که پژوهشگران جدید نیز، همانند قدیمترهای این حرفه، به این حوزه وارد شدهاند. تعلیم و تربیت انتقادی، مطالعات فرهنگی، نظریۀ انتقادیِ نژاد، پیریشناسی[۳] و پژوهش استعمارزدایی،[۴] سیاستگذاری اجتماعی، مطالعات سلامت، مطالعات سکسوالیته، نظریۀ مدیریت، خانواده و کار، دستهای هستند که روشهای زندگینامهای در آنها زیاد به کار رفته است. همۀ اینها بهدنبال معنا و گزارشها در زندگینامههای فردی هستند تا فهمِ [چگونگی] پیدایش و کارکردن فرایندهای اجتماعی و روابط، در جای خود و در طول زمان، را هم تأیید کنند و هم پیچیده. معالوصف، اینها فقط در درون دانشگاه است. گفتن قصههای خود، اعتراف عمومی و گزارش شخصی به فرمی کاملاً فراگیر تبدیل شده است؛ بهطوریکه هر بازبینیِ سریعی از طریق رسانهها به نمایش درمیآید. صرفاً با واردکردن واژهای چون «قصۀ زندگی»[۵] در گوگل، صدها و هزاران نتیجه به دست میآید. همۀ اینها اخبار خوبی هستند، هرچند هضمکردن آن دشوار باشد.
روشهای زندگینامهای طبق خلاقیت پیشرفت کردند و با تغییرات فناورانه و نظری و روششناختی تطبیق و تغییر یافتهاند. ورود ضبطصوتهای کوچک قابلحمل نیز بیشک نقشی اساسی داشتند. درواقع، بدون ضبطصوت، تصور کردن آنچه اکنون بهمثابۀ کار زندگینامهای شناخته میشود، غیرممکن بود. گذشت آن روزها که مصاحبه بهعنوان فرمی از ژورنالیسم دیده میشد، و جامعهشناسان و انسانشناسان از کاربرد آن در حوزۀ خود اجتناب میکردند.(۱) اینک ما نهتنها ظرفیت ضبط صداها را داریم بلکه قادر به نمایش بصری و ارسال اطلاعات به سراسر جهان، یا خانۀ همسایه در کسری از ثانیه هستیم.
در این مقاله، من بر شیوههایی متمرکز میشوم که در آن تجربۀ زندگی فردی تولید و تحلیل، و به توضیح[۶] جهان اجتماعی نزدیک شده است. هرچند تولید شدهاند اما مخرج مشترک آنها این است که در قالب اول شخص خواسته و گفته شدهاند. من بر سه رویکرد بسیار متفاوت تمرکز کرده و مختصراً خطوط کلی هرکدام را بهنوبت ترسیم و درنهایت برخی از شیوههای تمایزگذاری میان هر یک را بررسی میکنم و، برای تشریک مساعی در تاریخ شفاهی، بیپروا استدلال هوادارانه خواهم کرد.
«روشهای زندگینامهای» یک اصطلاح چترمانند[۷] برای گرد هم آوردن فعالیتهای کمابیش مرتبط است که دارای عناوینی متنوع هستند: روایت، تاریخ زندگی، تاریخ شفاهی، خویشنامه، روشهای تفسیری زندگینامهای، قصهگویی، خود/زندگینامهنگاری، قومنگاری و یادآوری. این فعالیتها متمایل به عملکردن بهطرز موازی هستند، بهطوری که اغلب موجودیت یکدیگر را به رسمیت نمیشناسند. برخی آن را با ناببودگیِ رشتهای توصیف کردند و دیگران بهطرزی سنجیده نشان دادند که بینارشتهای است. تبیین و نشاندادن چنین ناهمخوانیهایی نیازمند چیزی شبیه یک کار فکری پرزحمت است. تاریخ، روانشناسی، جامعهشناسی، سیاستگذاری اجتماعی، انسانشناسی، حتی تا حدی ادبیات و نوروبیولوژی، همه نقشی برای بازیکردن دارند.
روشهای زندگینامهای، با همان ماهیت خود، یک رویکرد جهانشمول و فراگیر را ترغیب میکنند. ضمناً، بدین امر تشویق میکنند که فهم و تفسیر تجربه در مرزهای ملی و فرهنگی و سنتی بهتر از فهمیدن کنش فردی و تعهد به جامعه است. برای نمونه نگاه کنید به مطالعۀ تطبیقی پرو چمبرلین و آنِت کینگ دربارۀ مراقبت از خانواده در شرق و غرب آلمان که متکی به دادههای مصاحبۀ زندگینامهای است (چمبرلین و کینگ، ۲۰۰۰)؛ مصاحبههای تاریخ زندگیِ جیمز همرتون[۸] و الستر تامپسون با مهاجران بریتانیا در دهۀ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ (همرتون و تامسون، ۲۰۰۵)؛ و گزارشهای زنان آفریقایی-آمریکایی از زندگی حرفهایشان در مطالعۀ گُوِندُلین اِتِرلویئس (۱۹۹۳).
ماهیت شخصی و فردی دادههای زندگینامهای یک لایۀ دیگر بر پیچیدگی کار میافزاید. پژوهشگران زندگینامهای با گسترهای از گونههای متفاوت داده کار میکنند که شامل دفتر خاطرات[۹]، دفتر یادداشت، وبسایتهای تعاملی، ویدئو، وبلاگها و روایتهای مکتوب شخصی با روشهای گردآوریِ مختلف، از مداخلهگریِ مستقیم، مثلاً مصاحبۀ تاریخ شفاهی، تا برانگیختن و تشویقکردنِ بیطرفانه برای نوشتن و ثبتکردن، همانند گردآوری گزارشها در آرشیوی مثل رصد همگانی[۱۰] یا وبسایتهای تعاملیِ آنلاین.
پس چگونه به بهترین نحو به این وظیفه شکل و معنا بدهیم؟ چگونه با چهارچوبی که کمکی به فهم ما میکند ارتباط برقرار کنیم و آن را سامان بدهیم و کدام چهارچوب یک رویکرد قابلکنترل و در عین حال جامع برای ارائۀ روشهای زندگینامهای فراهم میکند؟ در بررسی فعالیتهای گوناگون، من به دنبال مضامینی بودم که نقاط قوت رویکردهای زندگینامهای را توضیح میدهد؛ و ضمن برجستهکردن آنچه به نظر من خلاقانهترین و ابتکاریترین جنبههای تشریک مساعی است، به روشهای تحقیق اجتماعی میپردازند. بر این مبنا، مضامینی که با آنها کار دارمُ عبارتند از: برهمکنشی[۱۱] و سوبژکتیویته و ساختمندی[۱۲]. به اختصار توضیح خواهم داد که منظورم از هریک از این مضامین چیست.
محمد جمشیدی
[۱]. Biographical Methods
[۲]. auto/biographers
[۳]. gerontology
[۴]. decolonising research
[۵]. life story
[۶]. explain
[۷]. umbrella
[۸]. James Hammerton
[۹]. diary
[۱۰]. Mass Observation:پروژۀ تحقیقاتیای در انگلستان که درصدد جمعآوری و ثبت زندگی روزمرۀ مردم بودند.
[۱۱]. interactivity
[۱۲]. structuring
ثبت ديدگاه