ادموند موسکی، وزیر خارجۀ وقت آمریکا، به نخست‌وزیر وقت ایران، شهید رجایی، نامه نوشت و درخواست مذاکرۀ مستقیم داد. در آن نامه اشاره کرد که بنای ما مداخله نبوده و به استقلال و تمامیت ارضی ایران احترام می‌گذاریم؛ گفت که شاه دیگر مرده است. آن‌ها می‌توانستند همان شاهِ درحال مرگ را به ایران تحویل بدهند و به همین منافعی که ادموند موسکی در نامه‌اش گفت برسند. او در نامه‌اش نوشت که شاه مرده است و دیگر مسئلۀ غامضی برای مذاکرۀ مستقیم بین ایران و آمریکا برای حل بحران گروگان‌گیری وجود ندارد. درست می‌گفت؛ شاه مرده بود ولی مرگ شاه موضوع ما نبود. ما بحثمان این بود که آمریکایی‌ها چرا به او راه دادند و چرا او را به جای دیگری فرستادند.
متأسفانه سیاست خارجی آمریکا نتوانست این موضوع را درست هدایت کند. آن‌ها می‌توانستند توافق ایران را برای محاکمۀ شاه بگیرند و بگویند: «شاه نه به ایران بیاید و نه در آمریکا بماند؛ به یک کشور ثالث برود». حتی به‌عنوان مثال اگر به دادگاه لاهه می‌رفت، ممکن بود مواضع ایران نرم‌تر شود تا اینکه آن‌ها یک‌طرفه تصمیم بگیرند که شاه را به مأمن‌های وابسته به خودشان ببرند. کشورهایی مثل مصر تابع و وابستۀ به آمریکا بود.

 

رضا سیف‌اللهی
فرماندۀ اسبق نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران