تاریخ شفاهی و دوران سخت؛ یک مقالۀ انتقادی

مایکل فریش

سخنرانی مایکل فریش در تاریخ و مطالعات آمریکا در دانشگاه ایالتی نیویورک، بوفالو. برگرفته از اورال هیستوری ریویو، جلد ۷، صص ۷۰-۷۹.

 

کتاب استادز ترکل یعنی «دوران سخت» با عنوان فرعی «یک تاریخ شفاهی دربارۀ رکود بزرگ» مبنایی خوب برای بررسی و کشف شماری از مسائل اساسی در انجام‌دادن، خوانش و تفکر دربارۀ تاریخ شفاهی، و فهم چراییِ اهمیت این مسائل است. شاید پسندیده باشد که این موضوع را با توضیحاتی دربارۀ پیدایش و تاریخ خودِ نشریه آغاز کنم.

دوران سخت یک مجموعه‌ای عظیم از ۱۵۰ خودنگاره[۱] از زندگی آمریکایی‌ها (گلچین‌شده از صدها نفر) با محوریت تجارب دهۀ ۱۹۳۰ است. مصاحبه‌ها توسط شخصیت برجستۀ رادیو شیکاگو، یعنی استادز ترکل، مدیریت و تدوین و طبقه‌بندی می‌شد. نبوغ ویژۀ ترکل، در متقاعد‌کردن همۀ اقشار مردمان به صحبت‌کردن دربارۀ زندگی خود، عمیقاً در اثر خیابان دیویژن: آمریکا[۲] نمایان شد. افراد حاضر در دوران سخت در طیف گسترده‌ای، از صاحب‌منصبان نیو دیل و تجار معروف و هنرمندان گرفته تا کشاورزان و کارگران و مردمان عادی بی‌نام و نشان، را شامل می‌شد. ترکل با جوانان نیز مصاحبه کرد؛ کسانی که روایت آن‌ها از رکود صرفاً براساس شنیده‌ها و کتاب‌هایی بود که در این زمینه خواندند؛ و از این رو ما را قادر می‌کند که موضوع کتاب را در چهارچوب خاطرۀ دریافتی،[۳] همانند خاطرۀ داده‌شده،[۴] ببینیم. با خواندن گسترۀ وسیعی از شخصیت‌ها و تجارب نمایش‌داده‌شده در کتاب با نوعی نمایش چندرسانه‌ای و عمق و درام زندگی در رکود مواجه می‌شویم. همانند بسیاری از خوانندگان دیگر، من این کتاب را تکان‌دهنده و تأثرانگیز و جدی و انسانی و آموزنده یافتم.

اندکی پس از نخستین مطالعه‌ام متوجه شدم که روی جلد کتاب تقریظی از نیوزویک[۵] نوشته شده: «خواندن این کتاب ایمانتان به همۀ ما را احیا خواهد کرد». نقل‌قول ستردی ریویو[۶]، که در قسمت داخلی جلد کتاب آمده، کتاب را «سرودی سترگ در تجلیل روح آمریکایی» توصیف کرده است. این جملات به‌شدت مرا مسحور کرد، چراکه کتاب را ملالت‌بار‌تر از هر دلالت کلی دیگری یافتم. به عقیده من، در این کتاب تمام نیروی محرک زندگی وجود داشت و به همین دلیل است که می‌تواند عمیقاً تأثیر مخرب رکود را بر (۱) زندگی مردم، (۲) شخصیت‌هایی که ظهور کردند، و (۳) توانایی‌های افرادی که ماندند تا بفهمند چه اتفاقی برایشان رخ داده را نشان دهد. بیش از «احیا‌کردن ایمان من به همۀ ما»، به‌نظر این کتاب نشان‌دهندۀ این است که چرا آمریکایی‌ها به‌سختی می‌توانند فرهنگ خود را به طرز انتقادی بررسی کنند، حتی زمانی که فروپاشی‌های عظیم چنین امری را ضروری می‌نمایاند. همچنین به نظر می‌رسد «سرودی در تجلیل روح آمریکایی» به‌معنای نشان‌دادن قدرت شگرف خودنگهدار[۷] یک فرهنگِ در معرض تهدید است، چنانکه در مردم و از طریق مردمی آشکار شده که تجارب آن‌ها تهدید‌هایی اساسی را پیش رویِ ساختمان جامعه می‌گذارد. شاید من نباید از اینکه کتاب دوران سخت الهام‌بخش چنین خوانش‌های متفاوتی است، شگفت‌زده شوم اما این تضاد حاکی از این بود که چیزی بیشتر از تفاوت سیاست یا دیدگاه در کار بوده است. برای فهمیدن اینکه آیا این‌ها مسائل بنیادی‌تری (مسائلی دربارۀ آنچه تاریخ شفاهی باید به ما یاد بدهد و دربارۀ اینکه چگونه، به‌عنوان فرمی خاص از تاریخ، می‌تواند به درستی یا نادرستی خوانده شود) نیز دارند، به کتاب  و تمام نقدها رجوع کردم.

متن نقدها در تایم، نیوزویک، ستردی ریویو، نیویورکر، نیشن[۸] و نیویورک ریویو آو بوکس حاکی از آن است که تفریض‌های پشت جلد کتاب استثنایی نبودند. به‌جز دو مورد، که مختصراً به آن‌ها می‌پردازم، منتقدین نشاط و نزاع و زندگیِ آشکار در مصاحبه‌ها را مظهر خود آمریکا تلقی کردند. آن‌ها خاصیت الهام‌بخش کتاب را در «شایستگی حیرت‌انگیز»[۹] مردم آن می‌دانستند و ظرفیت اظهارات آن‌ها برای پیوند‌دادن ما به منابع عمیق فرهنگی که نوعی انرژی متعالیِ نجات‌بخش هستند. برای نمونه، ال. ای. سیسمَن[۱۰] در نیویورکر دوران سخت را «آوازی مردمی»[۱۱] خواند «که با صدای آمریکایی‌ها و برای بزرگداشت و یادبود دهۀ ۱۹۳۰ تنظیم شده است» آوازی که در مرکز خود، «به‌تعبیری، حاوی صلابت در فلاکت، تمایل به رفتن سراغ دیگران، توانایی دیدن دیگران، نه به‌مثابۀ خانواده‌هایی دارای اموال اضافی بلکه به‌مثابۀ انسان‌های برهنه، بود. در زایش آن ملتِ متناقض نوزایی برخی اصول اساسی تاریخی وجود داشت: حقیقت و عدالت و برابری».

فراتر از ذکر مکرر الهام، مواجه‌شدن با الهام‌پذیرفتنِ شدیدِ منتقدان از کتاب تصور خاصی از ماهیت کتاب را پیش می‌کشد که تقریباً چیزی غیر از مضامین و معانی کتاب است. در وهلۀ نخست، آن‌ها با مصاحبه‌ها به‌عنوان بازنمایندۀ یک پدیدۀ تاریخی دور و گسسته برخورد می‌کردند، یعنی چیزی که حقیقتاً در دهۀ ۱۹۳۰ مشهود است؛ در‌حالی‌که کار منتقد ارائۀ دیدگاهی مقایسه‌ای و جدید است. این امر نشان می‌دهد چرا جوّ خاص دهۀ ۱۹۷۰ در نقد و بررسی‌ها به‌طرز اساسی برجسته می‌شود. پاره‌ای از نوشتۀ هِنری رزنیک[۱۲] در ستردی ریویو که پیش‌تر نقل شد را به‌طور کامل می‌خوانیم: «این روزها آمریکایی‌ها دلیل خاصی برای افتخار‌کردن به کشورشان ندارند، اما استادز ترکل در دوران سخت چیزی هم‌سنگ سرودی سترگ در تجلیل روح آمریکایی به ما داده است. [این کتاب] تقریباً خصیصه‌ای اسطوره‌ای دارد». او می‌گوید در مواجهه با «ناامیدی و نکبت زندگی معاصر» به این کتاب نیاز داریم تا «ما را در تماس با انسانیت ابتدایی‌مان نگه دارد». منتقدین منابعِ این نیاز را، با توجه به شیوه‌ای که عموماً گفت‌و‌گوهای ترکل با جوانان را می‌فهمیدند، پیشنهاد می‌کردند. آن‌ها به‌جای اینکه این امر را چونان بازنمایانندۀ فرایند پیچیدۀ حافظه تاریخی و تغییر نسلی در نظر بگیرند، فقط به‌دیدۀ فاش‌کنندۀ شخصیت خود جوانان بدان می‌نگریستند. پس از یک سال نوشتن دربارۀ اعتراض و ایالت کنت و کامبوج، جفری ولف در نیوزویک به «شایستگی حیرت‌انگیز» مردم موردمصاحبۀ ترکل، در نسبت با تکبر و بی‌احساسیِ جوانان معاصری که خودش مطالعه می‌کرد، پی برد؛ نیز متوجه شد که «حافظه دیرپاست اما کنجکاوی نه».

 

 

مهدی خلیلی و محمد جمشیدی


[۱] -self-potrait

[۲]. Division Street: America

[۳]. received memory

[۴]. given memory

[۵]. Newsweek

[۶]. Saturday Review

[۷]. self-preservative

[۸]. Nation

[۹]. startling decency

[۱۰]. L.E.Sissman

[۱۱] . folk-song

[۱۲]. Henry Resnick