سال قبل (۱۳۸۱)، در تابستان، یک تعداد از خواهران به مدرسهای در اسلامشهر رفته بودند و به بچههایی که تجدید داشتند درس میدادند. خود آنها رفته بودند؛ بدون اینکه کسی آنها را پشتیبانی کند. یک هفته در یک مدرسهای در اسلامشهر مانده بودند و برای بچهها کلاس تقویتی گذاشته بودند. ما این پیشزمینه را داشتیم؛ بحث مطالبۀ خدمترسانی هم در ذهن ما بود؛ یعنی به وزارت کشاورزی، دفتر ریاستجمهوری، وزارت ارشاد و تبلیغات اسلامی زنگ زدیم و گفتیم: «شما چه کار خاصی در راستای خدمترسانی انجام دادید؟». این ایده هِی پختهتر شد و در این قالب رفت که خود ما یک اکیپ جهادی از دانشجوها درست کنیم و برویم یک الگوی خدمترسانی را ارائه بدهیم و بعد به مسئولین بگوییم که ما این کار را کردیم، شما چه کردید.
زهرا فرقانی
ورودی ۱۳۷۶ دانشکدۀ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
ثبت ديدگاه