آقای کتاب، نام کتابی است از جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی که به گفته محمدحسین بارونقی (محقق و تدوینگر این اثر) حاصل گفتوگو با ۳۰ تن از دوستان و نزدیکان و خانوادۀ گرامی حاجعلی یزدانخواه، که از بهمن ۱۳۹۶ در چارچوب طرح«تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر انقلاب در کاشان» جمعآوری شده است.
این کتاب در۲۰۰ صفحه و در قطع رقعی در هفت فصل، بهعلاوۀ ضمایم و اسناد و تصاویر و معرفی دیگر آثار جبهۀ فرهنگی انقلاباسلامی به مروری بر ۶۰ سال کتاب فروشی، زندگی و زمانۀ حاجعلی یزادنخواه، پدر شهید و از کتابفروشان انقلابی و قدیمی شهر کاشان پرداخته است.
کتاب مذکور در سال ۱۳۹۷ به چاپ رسید و با تیراژ ۱۰۰۰نسخه و توسط انتشارات «سوره تماشا » چاپ و راهی بازار شد که البته در سال جاری از سوی انتشارات «راهیار» به چاپ دوم رفت.
در «آقای کتاب» علاوهبر گفتگو با حاج علی یزدانخواه و اعضای خانوادهاش، با فعالان کاشانی و افرادی همچون نصرتالله شادنوش، مرحوم حجتالاسلام محمدتقی مدنی، حجتالاسلام شیخ مرتضی قاسمی، حجت الاسلام عباس رسول زاده و… در مورد زندگی و زمانۀ آقای کتاب کاشان گفتگو شده است و خاطراتی درباره مرحوم آیتالله مدنی کاشانی، آیتالله شیخ علی نجفی کاشانی و استاد محسن قرائتی و… هم آمده است.
اگر از طراحی جلد جذاب و گیرای این اثر بگذریم در اولین صفحه به دستخطی از حاجعلی یزدانخواه میرسیم که با نوشتۀ خودشان مطالب داخل کتاب را تصدیق میکنند.
فصل اول این کتاب باعنوان کوچه نراقیها بهطور مختصر به تولد تا ازدواج راوی پرداخته است. راوی مادر خود را در ۷ سالگی و پدرش را نیز در ۱۱ سالگی از دست میدهد و این امر باعث میشود که راوی نزد خواهر خود زندگی را ادامه دهد و برادرش نیز نزدِ یکی از اقوام برود که این امر باعث خیر و برکت برای هر دو خانواده میشود.
در فصل دوم که روزهای مبارزه نام دارد، به مبارزات و راهپیماییها و دیگر کارهای میدانی و عملی علی یزدانخواه از زبان خود و دیگران پرداخته است که در یکی از این خاطرات، طبق گفتۀ ماشاءالله گلشن: «…وقتی جلسه تمام شد و همراه جمعیت از پلههای مسجد بالا آمدیم، دیدیم چند نفر که صورتشان را بسته بودند شروع کردند به شعار دادن مرگ بر شاه، مرگ بر شاه، مرگ بر شاه همه میترسیدیم ولی آنها اولین کسانی بودند که مرگ بر شاه گفتند. بعد تظاهرات یکی از آنها صورتش را باز کرد. او را دیدم و شناختم، آقای یزدانخواه بود».
فصل سوم که بهنظر بنده، نقطه عطف مبارزات آقای یزدانخواه است و ایشان با کتاب فروشی، پخش اخبار، اعلامیه، نوار و بالاخص رساله امام خمینی(ره) نقش مهمی در پیشبرد اهداف انقلابیون در کاشان داشتند، کتب مضره نام دارد. برای نمونه روایتی از زبان محمد شقاقی آمدهاست: «از اکثر گروهها و شخصیتها اطلاعات داشت. حداقل هفتهای دو سهبار به مغازهاش میرفتم تا از اوضاع باخبر شوم و کتابهای جدیدی تهیه کنم. کتابهایی همچون رسالۀ آیتالله خمینی، کتابهای علی دوانی، مصطفی زمانی، بیآزار شیرازی و…. فقط اگر فردی را میشناخت به او رساله میداد و معمولاً آنها را با جلدی که روی آن نوشته شده بود، رسالۀ آقای موسوی میفروخت. آن زمان رسالههای آقای خمینی با نامهای دیگری از قبیل آقای مرعشینجفی، آقای شریعتمدار، آقای موسوی و انواع این اسمها پخش میشد. من خودم رساله آقای موسوی را از ایشان خریده بودم و داشتم.
فصل چهارم نیز تحت عنوان بهار انقلاب به جریانات بازار کاشان در بعد از انقلاب پرداخته که حضور موثر حاج علی یزدانخواه را بیشتر نمایان میکند. ایشان بعد از انقلاب با کمک چند تن از بازاریان، انجمن اسلامی بازار را تأسیس میکند و برای کل بازار بلندگو نصب میکنند و رسانه عمومی برای بازار تشکیل میدهند. در اهدای کتاب به جبههها نقشآفرینی میکند، رئیس صنف کتابفروشان می شود و… . در اولین خاطره از فصل ـ که اتفاقاً متن پشت جلد نیز همین خاطره میباشد ـ علت تصمیم راوی برای ادامۀ کتابفروشی را بیان میکند: «انقلاب که پیروز شد با خودم گفتم من مسئولیتم را انجام دادم و حالا که جهاد و سپاه، کتابفروشی دارند دیگر با یک مغازه کوچک کتابفروشی نمیکنم و همان لوازمالتحریر را میفروشم. برای مدتی هم کتاب نیاوردم تا اینکه روزی خانمی به مغازه آمد و گفت کتاب «عربی آسان» میخواهم. گفتم ندارم و دیگر هم نمیآورم. بنده خدا درهم شد و گفت من کتاب میخواستم و آمدم از شما بخرم. کمی دور شده بود که صداش زدم و گفتم چند روز دیگر بیا تا کتاب را برایت بیاورم. در یک لحظه با خودم گفتم خدایا اگر گشنگی هم بخورم، کتابفروشی را رها نمیکنم. یکی دو شب بعد از این ماجرا خواب دیدم کسی در خانه را میزند. در را که باز کردم دیدم امامخمینی است. گفتم آقا شما کجا! اینجا کجا؟ گفت کاری انجام دادی و من وظیفه دانستم به خانهات بیایم. تا صبح هم خانه من بود. وقتی بیدار شدم گفتم این نتیجۀ تصمیم ادامه کتاب فروشی است؛ خدایا چشم، از این به بعد کتابفروشی را رها نمیکنم».
در فصل پنجم کتاب، با نام مهدی شهید اختصاصاً به مهدی فرزند آقای یزدانخواه پرداخته میشود که به فیض شهادت نایل شده است و پس از ۱۰ سال مفقودالاثری بههمراه شهدای کشف شده منطقه فاو به کاشان برمیگردد. در خاطرهای از مادر شهید یزدانخواه آمده که«وقتی میخواستم برایش رختخواب پهن کنم نمیگذاشت و میگفت رفیقهایم در منطقه روی زمین و سنگ میخوابند».
فصل ششم کتاب که طریقه نام دارد، منش و آداب کسبوکار آقای یزدانخواه را بررسی کرده است و چگونگی الگو شدن و الگو ماندن این فرد در شهر خود را واضحتر به منصهظهور میگذارد. به نحوی که حمید، پسر راوی میگوید:«حاجی نوع کاسبیاش متفاوت است. کتابی را ۱۰۰۰ تومان میخرد، قیمت فروش آن پشت جلد ۱۵۰۰ تومان است اما آن را بیشتر از ۱۱۰۰ نمیفروشد. میگویم پدر، شما به مشتری بگویید۱۵۰۰ تومان و بعد ده درصدش را تخفیف دهید. هزینههای حملونقل و باربری و … را هم حساب کنید. می گوید: نه، ۱۰۰ تومان سود کافی است از اول تا الآن به این شیوه کاسبی کردهام و خدا را شکر همه چیز هم دارم. خودش میگفت: نهج البلاغه را ۸۰۰۰ تومان میخرم و آن را ده هزارتومان میفروشم اما پشت جلد آن نوشته ۲۵۰۰۰ تومان! یعنی من در یک کتاب ۱۷۰۰۰ تومان فایده بخورم؟! هیچ عقل سالمی این را قبول نمیکند».
و اما در ادامۀ کتاب قبل از بررسی اسناد ساواک و تصاویر و نمایه، یک مقاله تحلیلی تفصیلی ارزشمندی با عنوان «مبارزات زیربنایی و زیربنای انقلاب؛ درآمدی بر شناخت شبکه توزیع کتاب و رسالۀ امامخمینی در دوران انقلاب اسلامی» ارائه شده است که در قالب فصل هفتم و با عنوان موخره میباشد و توسط محمدحسین بارونقی و محسن صفاییفرد نگاشته شده است.
بعد از این معرفی مختصر در مطالعۀ این کتاب یکسری نکات را دیدم که گفتنشان بهنظرم خالی از لطف نیست.
۱-در مقدمۀ کتاب آمده است که این کتاب مصاحبه با ۳۰ تن از دوستان و نزدیکان آقای یزدانخواه میباشد ولی در انتهای کتاب تنها اسامی ۲۷ تن با احتساب خود حاج علی یزدانخواه آمده است.
۲-در قسمت تصاویر، عکسها بیشتر معطوف به شهید مهدی یزدانخواه است و فضای بازار، مسجد و حتی مغازه کتاب فروشی را دربر نمیگیرد و آن مطالبی که خواندهایم نمیتوانیم با عکسها تطابق دهیم و آن ارتباط چشمی برقرار نمیشود.
۳- در فصلبندی کتاب که بسیار هوشمندانه بوده است، یکسری خلط موضوعی وجود دارد. برای مثال بعضی خاطرات انتهایی فصل ششم میتوانست در فصلهای دیگر قرار گیرد و فصل ششم اختصاصاً طبق عنوان فصل به منشهای آقای یزدانخواه در کتابفروشی و کاسبی بپردازد.
۴- کتاب از نظر بصری زیباست و دلنشین. اما میشد با تغییر نوع صفحهآرایی و استفاده بیشتر از فضای خالی، تعداد صفحات را کمتر کرد و هزینۀ کتاب را کاهش داد. مخصوصاً در چاپ دوم که این کتاب ۲۰ هزار تومان قیمتگذاری شده است.
۵- آخرین نکته که حائز اهمیت است این موضوع است که در بعضی از خاطرات، تیتر و عنوانی که برای هر روایت وجود دارد با محتوای روایت همخوانی ندارد. درست است که تیتر از متن انتخاب شده ولی صرفاً سعی بر این بوده است که تیتر زیبایی باشد و با نقطۀعطف خاطره فاصله دارد.
در انتها امیدوارم نظرات حقیر طبق فرمودۀ نویسنده در مقدمه «کاستیهای این کتاب که همه متوجه ماست با تذکرات شما خوانندگان گرامی برطرف خواهد شد»، مثمر ثمر واقع شود.
سلام و سپاس بسیار. ممنونم از توجه دقیقتان به کتاب. حتما در چاپ بعدی کتاب خلا عکس از کتابفروشی حاجآقا و نیز برخی نکات دیگری که فرمودهاید، مد نظر قرار میگیرد ان شاء الله. از دقت و حسن نظر نویسنده و سایت محترم روایت مجددا تشکر و قدردانی میکنم.
زنده باشید
انشالله در این مسیر ثابت قدم و موفق باشید
آقای کتاب از نگاه بنده یک کتاب رو به جلو و با محتوای جدیدی است که خط شکنی کرده در فضای تاریخ شفاهی
انشالله آثار بیشتری از جنابعالی و دوستانتان در کاشان شاهد باشیم.
سید حسین حسینی