من کلاسهای ده و یازده و دوازده را دبیرستان خوارزمی شمارۀ سه بودم. ما ظهرها یکساعتی برای استراحت وقت داشتیم و باید بیرون میآمدیم، ولی با اینکه خانه نزدیک بود، نمیتوانستیم برویم. مسجدی در روبهروی دبیرستان ما بود به اسم «علیبنابیطالب(ع)». ما در جوانی، خودمان را آنجا پیدا کردیم. ظهرها پاتوق ما آنجا بود و یادم میآید که اکثر روزها ما آنجا نان و تخممرغ و اینها تهیه میکردیم و میخوردیم. آن موقعها گوشت یخی و پپسیکولا حرام بود و ساندویچ هم خیلی باب نبود. آن موقع «ثابت پاسال رئیس بهائیان ایران بود و بهائیت خیلی اوج گرفته بود. مشهور بود که هر شیشه پپسیکولا که فروش میرود، دهشاهیاش میرود به جیب بهائیان، روی این حساب علما حرامش کرده بودند و خیلی مطرح بود. یادم میآید که ما به این چیزها خیلی مقیّد بودیم. ما آنجا دوسه تا رفیق جینگ پیدا کردیم که شاگرد اولهای کلاس بودند و برای ما تا وزارتخانه ماندند.
*حبیبالله ثابت که به «ثابتپاسال» معروف بود. او در خانوادهای بهائی و اهل کاشان زاده شد.او یک بازرگان، صنعتگر و کارآفرین ایرانی و از اعضای محفل بهائیان ایران در دوران دودمان پهلوی بوده است. او پایهگذار نخستین سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و کارخانۀ پپسیکولا و اولین کارخانۀ صنعتی مُبل ایران بود.
*هر بیست شاهی معادل یک قران و هر ده قران معادل یک تومان بود.
روایت سیدمحمدامین طالبشهرستانی، برگرفته از کتاب نمایندۀ تامالاختیار
ثبت ديدگاه