«داستان رویانا»، تاریخ شفاهی شهیددکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان است که با مصاحبههای بهنام باقری و تحقیق و تدوین محمدعلی زمانیان روانۀ بازار شده است. چاپ اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ توسط انتشارات «راهیار» وابسته به دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شد.
این کتاب، به خاطرات منتشر نشدهای از روند شکلگیری پژوهشگاهی را در ۲۰۰ صفحه روایت میکند که موفق به درمان ناباروری و سلول درمانی و شبیهسازی شد.
این کتاب در ۱۱ فصل بهعلاوه ۵ بخش که در برگیرنده ضمایم میباشد و قالب تدوین آن نیز بهصورت روایت سوم شخص نویسنده به همراه ارجاع به خاطرات راویان که اول شخص هستند، میباشد.
در بخشی از مقدمۀ این کتاب میخوانیم: «پس از جنگ تحمیلی، عدهای جوانِ از جنگ برگشته، دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند مجموعهای را راهاندازی کنند که برای اولین بار مشکل نازایی را در کشور حل میکرد. انگیزه آنها برای حرکت، امید به توشه آخرتی بود که از ثمرۀ تلاششان فراهم میآمد. سالها بعد از آن، همه تصمیمات و اقدامات و رنجها، نتیجه کارشان نماد پیشرفت ایران شد و به باز کردن گره زندگی خانوادههای گرفتار انجامید».
۱-در ابتدای فصل اول به دوران انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه اشاره میکند که دکتر آشتیانی در این فرصت بین جبهههای جنگ و تدریس در دبیرستان در رفت و آمد بوده تا این که در سال ۶۲ دانشگاه به فعالیت خود باز میگردند و سعید با همکاری در جهاد دانشگاهی سعی در پیش برد اهداف کشورش در جنگ دارد. پس از موفقیت در این دوره سعید مسئول جهاد دانشگاهی دانشکدۀ خود میشود. یعنی دانشکدۀ علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران. پس ار یک ادغام، سعید(دکتر آشتیانی) مسئول تحقیقات جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی ایران میشود.
۲– در فصل دوم به کلینیکهایی که جهاد دانشگاهی برای محرومیتزدایی در آن بازه تاریخی کشور راهاندازی میکرد، اشاره دارد که با هزینهای کمتر از مراکز دیگر -حتی خیریهها- به کار بهداشت و درمان مشغول بود. این کلینیکها از مناطق حاشیهنشین و جنوب شهر تهران تا جزیره کیش و حتی زاهدان را پوشش میداد. در این شرایط بود که دکتر آشتیانی مسیر آینده خود را با میدان دادن به جوانها و دانش و توانمندی آنها انتخاب میکند.
۳– در این فصل به مشکلی در دهۀ ۶۰ اشاره میکند که مشکل خیلیها در آن تاریخ بود: «در دهۀ ۶۰ بیشترین ارزی که برای درمان، از کشور خارج میشد، متعلق به بیماریهای قلبی و سپس درمان ناباروری بود». و همچنین اشاره به درخواست مشورت یک نمایندۀ مجلس از سعید که منجر به تغییر رشتۀ از فیزیوتراپی به جنینشناسی میشود. در این اثنا دکتر پوراردبیلی -که مترجم یک پزشک جنینشناسی عراقی به نام پروفسور الحسنی بود- پیشنهاد داد که یک مرکز ناباروری در ایران ساخته شود و این کار را سعید بهخاطر مسئولیتش در جهاد دانشگاهی، برعهده گرفت. این کار علاوه بر ضروری بودن از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، از لحاظ علمی هم کار پیچیده و جذابی برای محققان بود.
برای تامین مالی این طرح جهاد دانشگاهی فقط۲۰% سرمایه را تامین کرد، ولی سعید با متقاعد کردن خیّرین مابقی پول را نیز تأمین کرد. آنها کار را شروع کردند تا به سال ۱۳۷۰ میرسند که اولین گام یعنی انتخاب نام بود: «انتخاب نام رویان، برای مؤسسه و کلمه یاخته برای مجله پژوهشی -که هردو از کلمات اصیل فارسی و گویای زمینه فعالیت است- از پیشنهادهای ارزنده دکترکاظمی بود».
۴– در ابتدای فصل چهارم به مشکلات پیش روی رویان اشاره دارد از نبود بودجه کافی و عدم حمایتهای دولتی و همچنین عدم مکان مناسب. برای تأمین این مشکل تصمیم میگیرند با یک واسطه مشکل خود را به مقام معظم رهبری انتقال دهند و همین کار کافی بود تا ایشان شش میلیون تومان کمک نقدی کنند و علاوه بر آن با توصیه به بنیاد مستضعفان یک ساختمان به رویانیها دادند. در آخر فصل از روز هفتم خرداد ۱۳۷۰ میگوید که با قرائت آیات مربوط به خلقت انسان در سورۀ مؤمنون، مؤسسه بعد از یک سال کار غیر رسمی، رسماً افتتاح میشود.
۵– در این فصل به مدت کمی قبل از افتتاح اشاره دارد. زمانی که اولین بیمارِ نابارور درمان شد و اولین نوزاد متولد شد که نام آن را سیمین نهادند. و بعد از آن نیروهای زیادی را جذب و تثبیت و تربیت کرد و این جمله ماندگار از دکتر: «بعد از اینکه جهاد دانشگاهی تشکیل شد، به او گفتند موقعیتش هست که در دانشگاه تهران عضو هیئت علمی شود. گفت من سقف رویان را آنقدر بالا میبرم که عضو هیئت علمی دانشگاه تهران آرزو کند عضو هیئت علمی رویان باشد». در ادامه به جذب دکتر نصر در اصفهان اشاره دارد و به او پیشنهاد میدهد پژوهشگاه رویان در اصفهان را راه اندازی کند. و در آخر به درصد موفقیت کار از ۱۶% تا ۵۰% و همچنین به میزبانی ۵۰۰ زوج خارجی اشاره میکند.
۶– این فصل به تلاشهای دکتر کاظمی برای پیشرفت رویان و ایران اشاره دارد:«[دکتر]اعتقاد داشت آب راکد زود میگندد. چند سالی که از تأسیس رویان گذشت، دکتر گفت: باید مؤسسه را از مرکز درمانی به مرکز تحقیقاتی ارتقا دهیم … یعنی رویان در کنار درمان، به تولید علم هم بپردازد. به همت اساتید و دانشجویان، فاز تحقیقات در مؤسسه آغاز شد و عرض دو سه سال رشد چشمگیری پیدا کرد. در جهان روشهای مختلف درمان ناباروری برای نمونههای متفاوت نازایی ابداع شده بود. با تحقیقات صورت گرفته، این روشها در رویان نیز بومی شد تا نوزادان بیشتری به کمک روشهای جدید پا به زندگی در دنیا بگذارند».
۷– فصل هفتم به کنگرۀ ناباروری خاورمیانه میپردازد که دکتر کتباً پیشنهاد میزبانی این کنگره را در ایران خواستار میشود ولی انجمن مربوطه بخاطر فقر دانش ایران این درخواست را رد میکند. چون اطلاع نداشتند که ایران در این زمینه چقدر رشد داشته و شناختی از رویان هم نداشتند. اما بعداً مشخص میشود مشکل بحث علمی نیست بلکه ایران را کشوری عقب افتاده میدانستند که هنوز در مسائل ابتدایی خود مانده است.
دکتر تصمیم میگیرد کار بزرگتری انجام دهد و آن برگزاری جشنوارۀ علمی بینالمللی بود. در این جشنواره که در مهر ۱۳۷۹ در سالن اجلاس سران برگزار شد خیلیها به ایران آمدند و با واقعیتها روبهرو شدند که هم از لحاظ فرهنگی و هم علمی نتیجه بخش بود و هر کدام از شرکت کنندگان سفیران ایران شدند برای تبلیغ کشورمان.
۸-حال وقت آن شده بود سعید سقف رویان را از این هم بلندتر ببرد. او تصمیم گرفت یک پژوهشکده راه اندازی کند تا مشکلات و سؤالاتی که در طول درمان پیش میآید را در این پژوهشکده به پاسخ روشنی برساند و به درمان و پیشرفت این علم کمک کند، که در سال۱۳۸۰ موفق به این امر شد. البته طولی نکشید که این پژوهشکده تبدیل به ۳ پژوهشکده در زمینه های«سلول بنیادی»، «تولید مثل» و«بیوتکنولوژی» شد. علاوه بر پژوهش، با نگاه سعید، رویان، به فاز آموزش هم وارد شد که نتیجهاش بیش از هفتاد کلینیک تخصصی ناباروری در سطح کشور است. و نگاه دکتر آشتیانی به این پیشرفت ها: «من هروقت احساس کردم که من در رویان کار کردم، به خنسی خوردم و آن لحظهای که احساس کردم والله یک وسیلهای هستم که گوش بنده و همکاران من را گرفته و دارد جلو می برد، موفق بودیم و ان شاء الله فراموش نکنیم»
۹– این فصل که جذابترین و طولانیترین فصل از سرگذشت رویان و این کتاب است. پس از ورود به عرصههای مختلف، حال تصمیم رویانیها این شده بود که وارد دنیای جدیدی از علم بشوند که برای آنها علوم ناشناختهای بود،«شبیه سازی» و «سلول درمانی». منابع علمی کم بود و کسی هم نبود که کمکشان کند. حال نوبت دکتر حسین بهاروند بود تا گام بزرگی در راستای اعتلای رویان بردارد. او برای کشت سلولهای بنیادی(سلولهایی که توانایی خودنوسازی و تمایز به سلولهای خونی، قلبی، عصبی و غضروفی را دارند) به استرالیا رفت و بعد ۶ ماه با انبوهی از تجربه که قسمتی از از آن تبدیل به ۳ مقالۀ بینالمللی شده بود به ایران بازگشت. او در این مدت موفق به تولید سلول بنیادی موش شد و مدتی هم در آزمایشگاهی روی سلولهای انسانی کار کرد و پس از برگشت به ایران: «رفتم رویان و شروع به کار کردم. بعد از یکیدو روز به آقای دکترکاظمی گفتم بیا که میخواهم گزارشی از این قصه سفربدهم. گزارش دادم و ایشان گفت: «هستی؟» یعنی پای کار میمانی تا این کار بزرگ را انجام بدهیم؟ گفتم: «هستم.» و با هم شروع کردیم». حال مشکل تهیه فضا و مکان خوب برای کار بود که مشکل فضا با تدبیر آقای ایروانی(رئیس ستاد اجرایی فرمان امام) حل شد. حال باید از لحاظ شرعی کار نیز مطمئن میشدند چون از این علم میتوان اندامهای انسان را نیز ساخت. پس از دادن گزارش به آیتالله خامنهای استفتای ایشان برای این کار اینگونه بود: «اهداف این علم را پیگیری بکنید و این ثروت را برای کشور بیافرینید [ولی] نباید در ساخت اعضای یدکی بدن انسان، به ساخت کل انسان برسید».
کار شروع شد و بعد از دوسال و با سختیهای بسیارِ کار به نتیجه رسید و نتایج آن خدمت مقام معظم رهبری در ۱۱ شهریور ۱۳۸۲ ارائه شد و با رسانهای شدن این خبر نام ایران بهعنوان دهمین کشور در این تکنولوژی ثبت شد.
۱۰– اما در فصل دهم از عدم اعتماد نخبگان میگوید. نخبگان و مسئولان داخلی که باورشان نمیشد ایران به این علم دست یافته باشد. لذا رویان را متهم به کار سیاسی نیز کردند ولی پس از بررسیهای کارشناسان متعدد داخلی -از دستگاههای مختلف اجرایی و حکومتی- و محققان خارجی، صحت و سقم کار مشخص شد و دکتر شاهوردی اینگونه میگوید: «دکترشولر … مصاحبهای انجام داد وگفت همۀ اینهایی را که من در کارگاه گفتم شما بلد بودید و اینجا انجام میشده است. ضرورتی نداشت من بیایم. بعد از آن بود که مقام معظم رهبری در یکی از صحبتهایش گفت مادر دانش دنیا به جاهایی رسیده ایم که باید خارجی ها ما را تأیید بکنند تا خودمان باورمان بشود!»
حال وقت آن بود که از این دستاورد، استفاده عملی بکنند که این کار را با سلولهای بنیادین چشم و قلب انجام دادند.
در آخر فصل هم اشارهای به انتخاب دکتر بهعنوان چهرۀ ماندگار کشور در زمینۀ زیست فناوری در سال۱۳۸۳ دارد که دکتر سامانی اینگونه میگوید: «چهره ماندگار شد. یک چک دادند به مبلغ ۱۰ میلیون تومان. آمد رویان … سلام علیکی کرد و رفت توی اتاق. تا آخرین ریال آن چک را تقسیم کرد بین همه؛ از بالا تا پایین … حتی آن ربع سکهای که نصیب قسمت خدمات پژوهشگاه شد، خودش برنداشت. ربع سکه را به دکتر پس دادم. گفتم: آخه این نمی شود که این سهم توهم نیست، سهم خانوادهات است که هفت صبح میآیی اینجا تا هفت شب. تازه هفت شب هم که میروی خانه، فکر میکنی روز بعد چه کار بکنی. نامهای برایم نوشت که از نظرت ممنونم و از دوستی باشما افتخار میکنم، ولی اگر این را برگردانی دیگر دوستیمان به هم میخورد. برادر کوچک شما، کاظمی»
۱۱– این فصل با پیشنهادی به دکتر شروع شد. پیشنهاد وزارت رفاه در دولت نهم. ولی دکتر آن را نپذیرفت و گفت: «ادامه فعالیتهای علمی بر پست وزارت ارجحیت دارد».
حال مکان پژوهشکده برای حجم فعالیتهای رویانیها کم بود و دکتر باید جای بزرگتری را برای پیشبرد اهداف تهیه میکرد که مجدداً با کمک مقام معظم رهبری زمینی در میدان بنیهاشم به آنها داده شد.
همزمان با ساخت ساختمان، به فکر پیشرفت در زمینههای دیگر نیز بودند. هر چند شبیهسازی انسان از نظر شرعی جایز نبود ولی مسیر شبیهسازی حیوانی برای مصارف دارویی و درمانی باز بود. اولین حیوان شبیهسازی میشود ولی قبل از به دنیا آمدن سقط میشود و دکتر سعید کاظمی آشتیانی در آرزوی دیدن رویانا(نام حیوان شبیه سازی شدهای که سقط شد) و در ۱۴دی ۱۳۸۴ به طور ناگهانی از دنیا میرود. پایانی ناگهانی و تلخ.
در ادامه بعد از خواندن چند خاطره از دکتر آشتیانی به ادامه راه دکتر توسط همکاران و تولد اولین برۀ شبیهسازی شده خاورمیانه میرسیم که در مهر ۱۳۸۵ به دنیا میآید و مجدد نام آن را رویانا میگذارند.
در سال ۱۳۸۸ پژوهشکدۀ رویان به پژوهشگاه رویان تغییر ساختار میدهد و به راه خود برای دستیابی به مرزهای جدید علمی تلاش میکند و در آخر فصل به دستاوردهای دیگر این پژوهشگاه اشاره میکند.
پس از ۱۱ فصل جذاب به ۵ بخش دیگر میرسیم که تحت عنوان ضمیمه، متمایز از فصول گذشته میباشد:
در بخش اول ضمیمهها با عنوان سربلند در سنگلاخ تحریم، به روایاتی بینالملی از رویان و دکتر آشتیانی میپردازد که توسط اشخاص، مجلههای علمی و سایتهای معتبر تخصصی جهان مطرح شده است.
بخش دوم نیز اشاره به پیام تسلیت دانشمندان از هر نقطه جهان اشاره دارد.
بخش سوم ضمیمه نیز فعالیتها و دستاوردهای رویان را در یک خط زمانی از ۱۳۷۰ تا۱۳۹۷ ارائه نموده است.
بخش چهارم افتخارات و فعالیتها و مسئولیتهای دکتر آشتیانی را نشان میدهد.
پنجمین بخش هم برای آشنایی بیشتر مخاطب با علم شبیهسازی، به معرفی آن در جهان پرداخته است.
نگارنده در آخرین بخش از ضمیمهها هم به فعالیتهای علمی، پژوهشی و آموزشی رویان اشاره دارد.
سیدحسین حسینی
ثبت ديدگاه