نزدیک زمان جلسه، فهمیدیم که یک عدهای آمدند پشت درب بزرگ و دارند وارد میشوند که جلسه را به هم بزنند؛ سخنرانی آقای سروش را. بچهها را تقسیمبندی کردم و گفتم که بچهها هر خبرنگاری را دیدید دوربین را ازش میگیرید. از این جلسه نباید خبری یا فیلمی برود بیرون. چون قبلش، فکر کنم، یک فیلمهایی را بیبیسی یا صدای آمریکا از وضعیت ایران نشان داده بود و من احساس میکردم که این اتفاق دوباره خواهد افتاد. اما جالب بود که علیرغم تلاش ما برای گرفتن دوربینها، از آن صحنه، کامل فیلم برداشته شد و به نظر هم میآمد که این دوربین، دوربینِ عادی نبود. چون دوربین عادی را ما تلاش کردیم جلوشان را بگیریم.
خودم شاهد بودم که یک آقایی زیر گلوی آقای سروش را گرفته بود، به دیوار چسبانده بود و فشار میداد. بچهها را هل دادیم و سروش را نجاتش دادیم. از پلههای دانشکده، آقای سروش را بردند اتاق ریاست و از آنجا راهیاش کردند. تا یک ساعت بعد از آن هم سروصدا و درگیری ادامه داشت.
علی چرخزرین
ورودی ۱۳۶۸، دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران
ثبت ديدگاه