پرسمان یاد (گفتارهایی در باب خاطره‌نگاری و خاطره‌نویسی جنگ و جبهه/دفاع مقدس)

پرسمان یاد از کتاب‌های منتشر شده به نام علیرضا کمری است که در سال ۹۴ از انتشارات صریر به چاپ رسیده است. این کتاب در دسته‌بندی موضوعی جنگ ایران و عراق، خاطرات، ادبیات و جنگ، تاریخ و نقد، خاطره‌نویسی قرار می‌گیرد.

علیرضا کمری یکی از صاحب نظران و پیشکسوتان عرصۀ تاریخ‌نگاری دفاع مقدس این کتاب را در ۵ فصل تدوین کرده است. در صفحات ابتدایی این کتاب موضوعات بیان شده در هر جلسه به صورت تیتروار توسط نگارنده آورده شده است.

در متنی که با عنوان “در انداختن طرحی نو” از طرف شورای خاطرۀ سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس در مقدمۀ کتاب آمده است ضمن بیان علت و چگونگی تدوین کتاب، نگارنده را پیرِ کار‌آزموده‌ی راه می‌نامد و می‌گوید رسالۀ حاضر حاصل پانزده جلسه گفت‌وشنود اعضای خاطره با آقای علیرضا کمری است، مردی که سال‌هاست در حوزه‌های نظری خاطره‌ شناسی/پژوهی دفاع مقدس به تحقیق و تتبع و تالیف و تدوین مشغول است و از ذخیره‌های علمی کشور در این زمینه به‌شمار می‌آید.

در واقع آن‌چه بین علیرضا کمری و شورای خاطره ردوبدل می‌شود مطالبی است پیرامون صد سؤال مطرح شده از سوی شورای خاطره. صد سوالی که در پی تحقیق در ابعاد مختلف محتوایی، پژوهشی و ظاهری آثار منتشر شده در کشور با موضوع دفاع مقدس به‌وجود آمده بود.

در ادامه این مطلب خلاصه‌ای از فصل‌های کتاب را مرور خواهیم کرد.

جلسۀ اول:

علیرضا کمری: ابتدا لازم است مقدمات مطرح شوند بعد به سراغ پاسخ سؤالات برویم. دقت و تامل کم در مقدمات ممکن است باعث شود متن اصلی محل اعتنا قرار نگیرد.

به اقتضای بحث‌هایی که پیش می‌آید ناچارم به مباحث نظری ورود کنم با این نگاه که مقدمات عمل فراهم شود نه اینکه نظریه‌پردازی کنم.

مباحث پیشِ رو می‌توانند ذیل خاطره‌نگاری یا خاطره‌پژوهی قرار بگیرند.

در ابتدا باید بدانیم با کدام روش در حوزۀ شناخت می‌خواهیم به موضوع ورود کنیم. مسأله دیگر این است که آن مفهومی از کلمات که متناسب با موضوع ماست را باید بدانیم.

در حوزۀ مطالعات با سه دورۀ معرفتی مواجه هستیم که توجه به آن‌ها در خاطره‌شناسی حائز اهمیت است. از این رو که بدانیم چه سؤالی باید بپرسیم و معنای جوابی که دریافت می‌کنیم را درک کنیم.

این سه دوره عبارت‌اند از:

_دورۀ اندیشه مبتنی بر سنت نقل
_دورۀ سیطره علم و اندیشه مدرن
_دورۀ پسامدرن

ادبیات و تاریخ‌نگاری ایران تا دورۀ قاجار مبتنی بر متافیزیک و باورهای دینی از اسطوره‌ها است. چهره‌ای افسانه‌ای داستانی دارد. اگر این ادبیات بخواهد دفاع مقدس که برپایه‌های دینی شکل گرفته است را بازگو کند حتماً همان دوره را احیا خواهد کرد.

سازه‌های “روایت فتح” در حیث صورت مبتنی است بر آموزه‌های کتاب آسمانی و ساختار و ریختارش مبتنی است بر حکایت و مقامه.

در واقع آوینی، نقالی و پرده‌خوانی را در ریختاری جدید بازآفرینی کرده است.

مبنای خاطرات ما به بن مایه‌های اندیشه و فرهنگ دوران سنت بر می‌گردد.

اگر تحلیل متن بلد باشیم اندیشه‌های اسطوره‌ای را در نقل خاطرات پیدا می‌کنیم. هم اسلامی و هم پیشااسلامی.

دورۀ دوم اندیشۀ بشری به دورۀ مدرنیته ختم می‌شود که با ماجرای رنسانس در اروپا ظاهر شد و در ادبیات و فلسفه و هنر اتفاقاتی را رقم زد.

در این دوره تجربه‌های عینی و حسی معیار قرار می‌گیرند. پس باورهای آسمانی چون در معرض آزمایش و دید نیستند غیر علمی قلمداد می‌شوند. در این دوره با یک افراط‌گرایی مواجه هستیم که مواهبی دارد و خسارت‌هایی؛ جامعه شناسی حاصل این ماجراست.

آگوست کنت قائل به این بود که جامعه را با راهبرد علمی می‌توان مطالعه کرد. تقدم علوم از نظر او به این شکل بود: ریاضی، نجوم، فیزیک، شیمی، زیست شناسی، جامعه شناسی

توجه به تاریخ به‌عنوان یک علم تحت تاثیر این جریان بود. چراکه اسناد و آثار به‌جامانده تجربه‌هایی محسوس هستند که می‌توان با توجه به آن‌ها  تاریخ را احیا کرد.

دورۀ سوم: پس از جنگ جهانی دوم اندک اندک اندیشه‌ای نظام‌مند در غرب شکل گرفت که به آن اندیشه پسامدرن می‌گویند. با بحث‌های پدیدارشناسی و هرمونوتیکی، تحلیل زبان وگفتمان مطرح می‌شود؛ که مطالعات فلسفی زبان دراین دوره خیلی مهم است. از پیشگامان این مباحث در ایران بابک احمدی است.

در خاطره‌پژوهی مبانی متعددی داریم. عمدۀ خاطرات بارویکرد ادبی و تاریخی به دست ما رسیده است.

لازمۀ مطالعۀ علمی و جامع خاطره توجه به رویکردهای دیگر هم هست.

اولین رویکرد، شناختی فلسفی است. رخ دادن واقعه در زمان و مکان، سپس انعکاس آن در زبان بدون توجه به فلسفه دریافتنی نیست.

فهم نقش خاطره در شناخت نیز در حوزۀ معرفت شناسی قابل بحث است. خاطره واقعه‌ای است که در ظرف زمان رخ می‌نماید. در بحث زمان مباحث عجیب و غریبی وجود دارد. فهمش نیاز به مطالعاتی در حوزه‌ای است که بین ذهن و زبان و عین در گردش است. آن چیزی که ما از رخدادی به‌خاطر داریم با بازگویی چهره به خود می‌گیرد که این موضوع در حوزۀ زبان است.

رابطه‌ی بین ذهن و زبان با یاد و خاطره از جمله مباحث مهم فلسفی است. مبنای دیگر ما در ورود به خاطره‌شناسی می‌تواند مبدا شناخت دینی اشراقی شهودی داشته باشد. دنبال کردن آن در مفهموم واژه «ذکر» و مشتقات آن در قرآن قابل پیگیری است که تاکید فراوانی در به‌یاد آوردن و به‌یاد داشتن گذشته دارد.

مبنای سوم معطوف به علم است؛ رویکردهای متعددی مثل روان‌شناختی و خاطره و غیره دارد.

می‌توان خاطرات را دریچۀ ورودی برای مطالعات فرهنگی و زبانی در نظر گرفت.

تمام مطالب بیان شده ضمن اینکه باید در آن‌ها تامل شود موضوع جلسه ما نیستند و به همین اشارات به عنوان مقدمه بسنده می‌کنیم.

معصومه رامهرمزی: رویکرد ابتدایی کتاب‌های جنگ(دفاع مقدس) احیای دورۀ متافیزیکی _اسطوره‌ای_افسانه‌ای است ولی به مرور خود را به رویکرد پسامدرنی می‌رسانند.

آیا علت این تغییر عوض شدن زبان متن‌هاست یا تغییر رویکرد به خاطره‌نویسی؟

علیرضا کمری: قبل از پاسخ به سوال بگویم که هرچه گفتم و می‌گویم نسخه و توصه و امر نیست. تحلیل و گزارش چیزی است که هست.

نظر خانم رامهرمزی درست است.

جنگ با یک فضای عاطفی-دینی و معتقدانه شروع می‌شود و هر قدر که ما از آن فضا دورتر می‌شویم ذهن تغییر می‌کند و به تبع آن زبان تغییر می‌کند. خاطرات در ذهن شکل می‌گیرند، پیراسته و آراسته می‌شوند و روزی به شکل نوشتن و گفتن و قالب‌های دیگر غیر از نوشتن زاده می‌شوند.

زنده باد کمیل و جادۀ خلوت جنگ یک رخداد واحد با دو روایت متفاوت از یک روای است. دو روایتی که با هم متفاوت هستند. این تفاوت به‌دلیل تغییر موقعیت زمانی و مکانی آقای مطلق، روای روایت است.

اگر راوی بخواهد بار دیگر همان واقعه را روایت کند آن روایت شکل سومی به خود می‌گیرد.

آن تغییرات متأثر از تغییر در موقعیت روای و فضای گفتمانی اوست.

در هر خاطره چهار زمان وجود دارد. اول زمان رخداد واقعه؛ دوم ورود واقعه به ذهن و تبدیل شدن به خاطره؛ سوم زمان بیان خاطره و چهارم زمان خواندن خاطره از سوی مخاطب است. روایت‌ها و خاطرات اسیر زمان و موقعیت هستند و از فضای آن زمان و مکان تاثیر می‌پذیرند. این را می‌شود در تفاوت نگاه به آقای میرحسین موسوی، قبل و بعد از وقایع ۸۸دید.

هر متن و روایت دو دلالت دارد، یکی دلالت در مدعا و عبارت و دوم چرایی و چگونگیِ پیدایی روایت.

خیلی وقت‌ها این‌که چرا این روایت چنین و چنان گفته شده مهم‌تر از محتوای روایت است.

اگر در خانواده‌ای اسم بچه‌ها جمشید وهوشنگ و کاووس بود این امکان وجود دارد که پدر این خانواده به ایران باستان علاقه داشته باشد. به این اعتبار نام‌شناسی کتاب‌های جنگ هم اهمیت دارد.

از مشخصه‌های خاطرات دهۀ اول جنگ این است که نویسنده در آن پیدا نیست. روایتگر تمایلی به اظهار وجود ندارد. اما الآن جای آن رفتارها را اظهار و اثبات گرفته است. کارِ ما این است که به دور از قضاوت بین خوبی و بدی آن، چرایی مطالب را کشف کنیم.

پر رنگ شدن منیَت است که اندک‌ اندک به حجم اوراق کتاب‌های جنگ و تعداد آن‌ها می‌افزاید.

محمدقاسم فروغی: خانواده‌ای را می‌شناسم که نام فرزندان اولشان حسن و حسین است و بعدی‌ها کامبیز و هوشنگ و بعضی خانواده‌ها برعکس این هستند. عوامل بسیاری باعث این اتفاق می‌شود در مسائل اجتماعی هم همینطور است.

انقلاب باعث می‌شود وابستگی به ارزش‌ها، باورها و اعتقادات زیاد شود و رفته رفته حوادث و اتفاقات جدید، چیزهای جدیدی را جای آن مسائل می‌نشاند.

معصومه رامهرمزی: آقای کمری به این اشاره کردند که یک واقعۀ واحد در دو روایت متفاوت از یک راوی در زنده باد کمیل و جاده خلوت جنگ آمده است که علت تفاوتش یکی نبودن زمان و موقعیت روای است.

محمدقاسم فروغی: چه کسی دارد این را نقل می‌کند؟ واقعه که نمی‌تواند خودش را نقل کند. یک آدم آن را نقل می‌کند.

معصومه رامهرمزی: حس آن آدم در آن زمانِ نقل خاطره چه بوده؟

علیرضا کمری: این مطالب حرف‌های من را تایید می‌کنند. نام گذاری‌ها در خانواده می‌توانند نشانه باشند اما صرفاً این‌طور نیست. من از گزاره‌های قطعی الصدور و قاطع پرهیز می‌کنم. انقلاب‌ها هم در فضای عاطفی -احساسی حال و هوای خودشان را می‌آورند. درست است.

در حوزۀ جامعه شناسی با چیزی به نام ترمیدور مواجه هستیم، به معنی بازگشت یا رجعت. یعنی هیجانی شکل می‌گیرد و بعد که باد احساسات همه خوابید خیلی ها بر می‌گردند به منشاء خودشان و برعکس این هم هست. عده‌ای را به عالم جدیدی پرتاب می‌کند.

 

از اتهامات به ادبیات دهۀ اول انقلاب شعار زده بودن و هیجانی و احساساتی بودن است. اساساً خیلی از این اتهامات دقیق و درست نیست و ممکن است خواستگاه این برداشت موضع کنونی ما باشد. اما همۀ این‌ها از خصوصیات و ادبیات انقلاب است نه از عیوب یا محاسن آن. اظهارنظر کردن در مورد گذشته از موضوع همان زمانی است که اظهارنظر رخ می‌دهد.

این که چه اتفاقاتی در داشت‌ها و برداشت‌های ما رخ داده است که انقلاب را به این شکل نقد می‌کنیم نیاز به بررسی دارد.

آثار ادبی آن دوره در نسبت با واقعه به اصالت نزدیک‌تر است از این جهت که هنوز دچار هبوط ذهنی نشده‌اند.

نقد آثار ادبی فارغ از احساسات زودگذر و هیجان‌زده در هر دوره یک قواعد خاص می‌طلبد.

شعاری بودن برای آن ادبیات یک مشخصه است نه یک ایراد.

گفته می‌شود داستان جنگ هنوز نوشته نشده است. داستان جنگ چیست که هنوز نوشته نشده است؟ جنگ و صلح تولستوی؟

ما هیچ‌وقت به جنگ و صلح تولستوی نمی‌رسیم و این تاسف بار نیست؛ توقع نامربوطی هم هست.

یک اثر ادبی حاصلِ یک روند فرهنگی، تاریخی و ویژگی‌های محیطی است. در سرزمینی که بوستان و گلستان و مقامات حمیدی و تذکره‌الاولیا و مثنوی می‌آید به جنگ و صلح نمی‌توان رسید.

آن چیزی که در فضای زیستی این مملکت امکان بروز پیدا کردن داشته همین آثاری است که به‌وجود آمده است.

چه چیزهایی باعث شده‌اند آرزوی رسیدن به جنگ و صلح در ایران شکل بگیرد. جای تحقیق دارد.

این‌ها ما را به تقلیدهای منفعلانه و گرته‌برداری‌های ناشیانه و سرقات و انتحال ادبی می‌کشاند.

شکل‌گیری رمان در عرصۀ ادبیات زمانی رخ داد که انسان خود را مرکزیت هستی دید و از ماهیت عبدِ خدا بودنش خارج شد و هستی را از دریچۀ جدیدش نظاره کرد.

خاطره در فضای فرهنگی ما شکل می‌گیرد چون پشتوانۀ ادبی، روایی، تاریخی دارد. فرهنگ و ادب ایرانی اسلامی بر شعر مبتنی است. در گاثه‌های اوستا می‌توان قدیمی‌ترین سروده‌ها را پیدا کرد.

در عهد سنت، شعر متعلق به عالم بالاست. به همین دلیل نسبت جنگ با شعر گسترده است. شعر زبان ادبیات ایران است.

شعر جنگ خیلی غنی است اما روی آن کار نشده است.

اکثر خاطرات جنگ با عالم شعر هم‌سنخ است نه عالم داستان.

در داستان‌نویسی جنگ دو شیوه داریم؛ یک شیوۀ آن به خاطره اتکا می‌کند و دیگری به داستان و اصل را داستان قرار می‌دهد.

از صد سال پیش از انقلاب و دفاع مقدس شعر از حالت معنوی‌اش هبوط کرده بود که داستان‌گرایی رواج پیدا کرد. انقلاب و جنگ زمینۀ احیا و بازگشت به سنت ادبی را با اقتضائات جدید فراهم کرد.

خاطره‌گرایی در ایران سه منشاء دارد:

_روایت و حدیث و سیره و نقل واقعه در فضای دینی، اسلامی، شیعی است که بعدها تاریخ نقلی و روایی ایرانی را از زمان طبری تا دورۀ معاصر شکل می‌دهد.
_دوم منشائی است که قدمت تاریخی آن قدیمی‌تر از کتابت است، از سنت شفاهی نقل قصه و داستان متاثر است و بعد از اسلام می‌توان در ادبیات آیینی رد آن را گرفت.
_منشا سوم به آشنایی شاهزادگان قاجاری و رجال این عهد با خاطره‌نگاری و یادداشت نویسی فرنگی‌ها در ایران باز می‌گردد.

معصومه رامهرمزی: با این توضیح، خاطره با شعر بیش‌تر سنخیت دارد. در حال حاضر شعر مختص به یک قشر فرهیخته است و در جامعه کم رنگ است. آیا می‌شود گفت خاطره جای شعر را گرفته است؟

علیرضا کمری: جای شعر را نگرفته اما جای خودش را باز کرده است.

منظور از شعر کلام خیال برانگیز است.

داستان در یکصدسال اخیر عرصۀ نو و جدی ادبیات به شمار می‌آید. شعر همچون سابق یکه‌تاز عرصۀ ادب نیست، به‌دلیل اندک اندک غالب شدن انسان عهد مدرن و پسامدرن.

خاطره‌گویی، خاطره‌نگاری و بعدها خاطره‌نویسی از زمانی شروع می‌شود که انسان می‌فهمد “من” دارد.

خاطره به معنی ذهن و حافظه است و «ه» نسبت یعنی رویدادی که در ظرف ذهن و حافظه جا می‌گیرد.

این که انسان غارنشین روی دیوار غارها تصویر حیوان می‌کشد، خاطراتش از مسائل عینی را روایت می‌کند. علتش هم این بود که می‌خواسته شکارش را دارایی و خاطره خود کند.

هویت از این‌جا شروع می‌شود. هویت یعنی من در برابر دیگری هرکه SELF را بشناسد OTHER را هم خواهد شناخت.

نگارنده الزاماً نویسنده نیست. او بعد از نگریستن می‌نگارد، یعنی اول نگرنده است و سپس نگارنده.

همه دانش بشری مبتنی است بر همین “من”.

بسیاری از اظهارات ما نشان‌گر خاطرات ما هستند. اما ما آن‌ها را خاطره نمی‌دانیم.

خاطره، زمانی زاده می‌شود که انسان با خودآگاهی روایت عینیات گذشته‌اش را بکند.

ردِ ما در همۀ کارهای ما هست اما کدام یک از این کارها خاطره است؟

خاطره بر مبنای من آغاز می‌شود و با اراده و آگاهی بر ابراز و اظهار بیان می‌شود. به آن حدیث نفس و حسب الحال هم می‌توان گفت.

می‌توان این طرز را در پاره‌ای از یادداشت‌های شهید بلورچی و شهید احدی ملاحظه کرد.

محمدقاسم فروغی: از خاطره “من” را نمی‌توان گرفت درست است؟

علیرضا کمری: بله

محمدقاسم فروغی: هرچه این من پررنگ‌تر شود خاطره بهتر می‌شود؟

علیرضا کمری: ممکن است.

صرف آگاهی از خود دلیل ظاهر نمودن خود نمی‌شود.

در بیت آغازین، مثنوی مولوی می‌گوید بشنو از نی چون حکایت می‌کند، نمی‌گوید بشنو که من چه می‌گویم.

در بسیاری از عبارات مبتنی بر مکاشفه، ردِ خاطره‌گویی وجود دارد مثل قصیدۀ عینیۀ ابن سینا.

این “من” منِ مضموم نفسانی نیست. آن منی است که به من بودنش آگاه است.

این من باید اظهار بشود و این اظهار در متن و روایت بروز می‌یابد.

خاطرات الزاماً به‌صورت نوشته نیستند. خیلی از عکس‌های جنگ ارزش متنی دارند. به مثابۀ متن هستند.

سه عامل در بروزدادگی خاطره مهم هستند:

_چراییِ بیان خاطره
_انگیزه و محرک بیان خاطره
_زمینه‌ها و موقعیت‌های خاطره

صورت‌های بروز خاطره هم مهم هستند.

زبان هم بیان‌کننده معناست و هم زندان معنا. خاطره‌گفته‌ها و خاطره‌نوشته‌ها، همانگونه که آشکار می‌کنند، پنهان هم می‌کنند. گاه برخی خاطرات گفته و نوشته می‌شوند تا خاطرات دیگر را محو کنند. هم به‌صورت ارادی رخ می‌دهد و هم به‌صورت غیر ارادی.

برای مقدمات بحث به همین مقدار بسنده می‌کنم و از قول افلاطون می‌گویم که اصل علم یادآوری است. اگر خاطر و خاطره نباشد، چیز دیگری هم نیست.

انسان با یاد سروکار دارد و این وجهِ ممیز انسان با سایر حیوانات است. عالم نقل و بیان صرفاً گفتاری و نوشتاری نیست اما زبان، اساسی‌ترین وسیلۀ انتقال مفهوم است. زبان هم انتقال معنا می‌کند هم معنا می‌سازد. پدیدآورنده هست و در عین حال از بین برنده.

 

حسین اسکندری‌نیا