فکر کنم ۱۶آذر۸۴ بود یا یکی از مناسبتهای اوایل سال ۸۵، تجمعی از معترضین و مخالفین جمهوری اسلامی و انجمنیها و مخالفین دولت در پردیس مرکزی شکل گرفت. چپها یکدفعه این مناسبت را مصادره کردند. ماجرا این بود که با انجمن اسلامی یک توافقی داشتند که ما را هم در تجمع راه بدهید. گفتند «باشد، شما را هم راه میدهیم». راهدادن اینها همانا، مصادرهکردن تجمع همانا. اینها شعارهای برابری و برادری و دیگر شعارهای کلیدی گفتمانی خودشان را، که روی تابلوهای قرمز و با فونت سفید نوشته بودند، بلند کردند. انجمنیها پرهایشان ریخت! اصلاً نفهمیدند چه شد و از کجا خوردند. اینها اینقدر جذاب بودند که حتی انجمنیها هم احساس خطر میکردند. یعنی با خودشان میگفتند که ماها داریم تبدیل میشویم به یکسری مالهکش جریان اصلاحات، چپها هم که اصلاً با ما نیستند و چون حضور جذابتری دارند، همۀ کاسهکوزههای ما را جمع میکنند. آنها هم بیقیدتر بودند، هم آوانگاردتر بودند، هم ادبیات فاخرتری داشتند، و هم اینکه زمان و زمانه حرف اینها را میطلبید. زمانه زمانۀ عدالتخواهی بود. وضعیت جوری بود که کسی نمیتوانست بگوید در گذشته همهچیز خوب بوده و بیایید برگردیم به گذشتهمان. همه داشتند علیه گذشته میشوریدند. دولت داشت میشورید علیه گذشته. حتی حزباللهیها هم داشتند میشوریدند علیه گذشته. بعد ما مشارکتیها و اصلاحاتیها میگوییم یاد باد دوران دوم خرداد! برو بابا. تمام شد رفت. این شد که انجمنیها هم احساس خطر کردند و این جریان یکدفعه خیلی به چشم آمد.
ابوالفضل شریعتمداری
ورودی ۱۳۸۴ دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران
ثبت ديدگاه