حج تمتع سال ۱۳۹۴ یکی از تلخترین حجهایی بود که ما ایرانیها آن را تجربه کردیم. سقوط جرثقیل روی زائران اولین حادثۀ آن سال بود و حادثۀ بعدی شلوغی و ازدحام جمعیت در منا بود که در اثر این ازدحام، تعداد زیادی از هموطنهایمان شهید شدند. هنوز که هنوز است هیچ اطلاعات دقیقی از علت حادثه وجود ندارد و هیچ محتوای رسانهای جدی هم در ارتباط با این موضوع تولید نشده است. کتاب خیابان ۲۰۴ نوشتۀ خانم زهرا کاردانی تنها اثری است که در ارتباط با این موضوع توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. خیابان ۲۰۴ همان خیابانی است که مسیرش بسته میشود و زائران ایرانی در کنار زائران دیگر کشورها در آن خیابان گیر میکنند و در نهایت به علت ازدحام، شلوغی و گرمای بیش از اندازۀ هوا بسیاری از زائران ایرانی به فیض شهادت میرسند. در مقدمۀ این کتاب نویسنده میگوید دنبال کاری به شیوۀ مستند نگاری و تاریخ شفاهی بوده است که به این موضوع میرسد و در نتیجه بهخاطر شیوۀ کار، قبل از اسم کتاب، لفظ روایت درج میشود. از ویژگی خوب این کتاب همان تک بودن و اولین بودن است یعنی اولین کتاب و تنها کتابی است که حادثۀ منا را روایت کرده است. همینطور تنوع سوژهها و رفتن سراغ زاویهدیدهای مختلف، یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب است. خانم کاردانی از چهار زاویۀ دید به روایت حادثۀ منا پرداخته و به تناسب این چهار زاویۀ دید، کتاب به چهار بخش تقسیم شده است. اولاً افرادی که در این حادثه حضور داشتند، دوماً کسانی که در چادرهای اطراف بودند و برای امدادرسانی خود را به خیابان ۲۰۴ رساندند، سوماً اشخاصی که کارمند بعثه بودند و درنهایت خانوادههای شهدا که در ایران چشم انتظار بودند. شاید در نگاه اول خواندن روایتهایی از آن افراد در آن حادثه برایتان جذاب باشد و ترغیب شوید این کتاب را بخرید، اما این هشدار را میدهم که محتوای درون کتاب بهشدت ناراحت کننده و دردآور است. راستش را بخواهید من با متن و شیوۀ تدوین کتاب نتوانستم ارتباط برقرار کنم زیرا پس از اینکه مصاحبهها از سوژهها گرفته شده است با همان ادبیات مصاحبه، متن ویرایش شده و در کتاب قرارگرفته است و خب من بهعنوان یک خوانندۀ عادی توقع نداشتم وسط خواندن روایت با جملات نظیر «خب داشتم میگفتم» یا «خیلی سخت بود خانم کاردانی» روبهرو شوم. توقع داشتم اگر متن به شیوۀ زبان نوشتاری نوشته شده است این الفاظ عامیانه از درون آن حذف شود. البته از نگاه من به نحوۀ گرفتن مصاحبهها هم ایراداتی وارد است، اما این را گذاشتم به پایِ سوژهها که نتوانستند ماجرا را خوب تعریف کنند. در جایی دیگر فکر میکنم قسمت اول کتاب بود که نویسنده، مصاحبههای نجاتیافتگان حادثۀ منا را روایت میکرد، اما به ناگهان ما با روایتی مواجه میشویم که خود نویسنده اذعان میکند این مربوط به حادثۀ جرثقیل است و ربطی به حادثه منا ندارد!. بهصورت کلی نظر من را بخواهید نواقص کتاب بیشتر از محاسنش بود. مثلا جای یک شمای کلی از خیابان ۲۰۴ و محل وقوع حادثه خالی بود یا حتی آرشیو عکس از مکانها یا نقشۀ هوایی حادثه؛ زیرا کسی که به حج نرفته باشد و با آن مکان آشنا نباشد سخت میتواند آن فضا را تصور کند.
ثبت ديدگاه