بعد از اتفاقات سال ۶۰، دولت انقلاب که بر سرِ کار آمد در درون خود افرادی داشت که تفکرات التقاطی داشتند؛ مثلاً در قصۀ مجلس دوم و عدم رأی اعتماد به نخست وزیر وقت، نود و نه نفر بودند که رأی ندادند [به میرحسین موسوی] و متهم شدند به ضدامام [بودن] و…! نگرانیهایی بود که ما میدانستیم اگر رشد بکند، روزی در مقابل انقلاب قد علم میکند و جالب اینجاست که در همان قصههای سال ۶۰ حلقههای اتصال آنها رونمایی میشد. مثلاً در آن زمان در دادسرای انقلاب مشغول تحقیق در یک موضوع خاص بودیم که میدیدیم خانم زهرا رهنورد[۱] در دانشگاه تهران جلسهای داشت و همزمان با این جلسه قرار بود مسعود رجوی در یک سالن دیگر سخنرانی کند، در آنجا دیدیم که خانم رهنورد گفت: «بهجهت اینکه برادر ارزشمند و انقلابیام (!) «مسعود» در یکی از سالنهای دانشگاه تهران سخنرانی دارد، من این جلسه را انجام نمیدهم و بهاتفاقِ هم در آن جلسه شرکت میکنیم».
یعنی حلقۀ اتصالات اینطوری بود، ولی تحلیل ما این بوده و هست که استکبار همیشه نیروی خودش را یکباره رو نمیکند. بالاخره وقتی آمریکا میگوید من قصد دارم زانوی انقلاب را بشکنم، در هر مقطعی یک عنصرش را رو میکند؛ یه وقت امراء ارتش را رو میکند، بعد که نتیجه نگرفت بختیار را رو میکند، باز هم که نتیجه نمیگیرد از دولت موقت استفاده میکند، بعد بنیصدر، بعد منافقین، این روند همینطور ادامه دارد.
[۱]. زهرا رهنورد همسر موسوی نخست وزیر وقت است. او نام خود را از زهره کاظمی به زهرا رهنورد تغییر دادهاست.
محمدعلی امانی
معاون سیاسی شهید لاجوردی در سازمان زندانها
ثبت ديدگاه