خیلی جلسۀ پرتشنج و پر‌تنشی بود. داخل سالن کلی کتک‌کاری و درگیری شد. وسط سالن یک مرز تشکیل شد. آن‌‌ها از ته سالن می‌آمدند اما ما زودتر رفته بودیم و جلوی سالن بودیم. در نقطۀ تلاقی ما و آن‌ها، یک مرز تشکیل شده بود که آنجا خیلی دعوا شد. یک‌دفعه از آن ته یکی عکس آتش می‌زد. یکی شروع می‌کرد شعار دادن. این وسط خیلی کتک کاری و درگیری شد. البته بیشتر کلامی و داد‌و‌هوار بود. جمعیت بسیار متراکم بود. فضای سالن گرم بود. همه خیس عرق بودند. عکس آقای احمدی‌نژاد را آتش زدند. احمدی‌نژاد هم که ابتکار عملش خیلی خوب بود. اگر در حالت عادی نیم ساعت حرف می‌زد، آنجا تقریباً یک ساعت و نیم حرف زد؛ داغان شدیم. او حال می‌کرد. پیش خودش می‌گفت حالا که شماها مخالف هستید، من بیشتر از حالت عادی حرف می‌زنم. خیلی راحت حرف‌هایش را زد. برخوردش با آن بنده‌خدایی که عکسش را آتش زد خیلی حرفه‌ای و منطقی بود. گفت که کاری با او نداشته باشید. او آزاد است. ما کشوری هستیم که اجازه می‌دهیم عکس رئیس‌جمهور را هم آتش بزنند. خیلی جلسۀ پر‌التهاب و پر‌فشاری بود. این‌قدر داد زدیم و شعار دادیم و وسط سالن کتک‌کاری شد که گلوهای همه‌مان گرفته بود و بعد از مراسم هیچ‌کس صدایش درنمی‌آمد. من یک کاپشن خریده بودم که برای عروسی همشیره‌‌‌ام بپوشم اما توی این جلسه کلاً به فنا رفت. جلسه در مجموع جلسۀ خیلی خوبی بود و بچه‌‌ها احساس پیروزی می‌کردند. یعنی جلسه‌ای بود که این‌‌ها آمدند به هم بریزند اما دهنشان را سرویس کردیم؛ جلسه هم برگزار شد و معلوم شد که ما می‌توانیم. صادق شهبازی حرفش این است که ما منتقد دولت هستیم و حرف داشتیم؛ کلی سؤال داشتیم. اما این هوچی‌گری و بازی‌‌های شما ما را مجبور کرد که برویم توی موضع دفاع. این جلسه باید جلسه‌ای می‌بود که احمدی‌نژاد را به چالش جدی می‌کشیدیم اما کارهای سطحی شما اجازه نداد. ته‌ش می‌گوید: «بعد جلسه یکی از مشاورین جوان به من اس‌ام‌اس زده: “از حضور فعال و بانشاط شما، در دفاع از اصول‌گرایی، در دانشگاه امیرکبیر متشکر هستم”… بچه‌‌ها می‌گفتند: “انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست” آشوبگران: “عدالت، آزادی، حق مسلم ماست”. من هم بعد [از] سه ۱۶ آذر با خودم زمزمه می‌کنم “پرسیدن سؤالات حق مسلم ماست”».

 

 

ابوالفضل شریعتمداری
ورودی ۱۳۸۴ دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران