روز حرکت ما به بَلَده (۱) تعیین شد و شروع کردیم به جمع‌کردن آن چیزهایی که به ما قول داده بودند. هلال‌احمر قول دارو داده بود، ولی داروی زیادی به ما نداد. حتی ما پزشک هم نداشتیم؛ آن‌ها قول پزشک داده بودند [که آن هم عملی نشد]؛ همۀ ما دانشجوی پزشکی بودیم، اما پزشکی که نسخه بنویسد نداشتیم؛ مُهر لازم بود. چقدر گشتیم تا دکتر نیلچی‌زاده را پیدا کردیم. ایشان مهر داشتند و قبول کردند که همراه ما بیایند. بعد چون دارو نداشتیم، دفترچه‌های بچه‌ها را جمع کردیم و دکتر توی آن‌ها نسخه نوشتند و گفتند: بروید از داروخانه این داروها را بگیرید. ما هم ده‌بیست نسخه بردیم داروخانه و دارو گرفتیم. با این حساب، باز داروهای ما کم بود. چاره‌ای نداشتیم. به بچه‌ها گفتیم هرکس داروی اضافه در خانه دارد، بیاورد. وضع به‌حدی وخیم بود که ما از خانه‌های بچه‌ها دارو جمع کردیم.

(۱)بخش بلده، تابع شهرستان نور مازندران است